مذهب شناسی

بررسی و نقد ادیان و مذاهب

مذهب شناسی

بررسی و نقد ادیان و مذاهب

بایگانی

بسم الله الرحمن الرحیم

یا صاحب الزمان ادرکنا

الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا و نبیّنا محمّد و آله الطاهرین

سیّما مولانا و امامنا بقیه الله فی ارضه عجّل الله تعالی فرجه الشریف

و لعن الله اعدائهم اجمعین

«السلام علیک ایّتها الصدیقه الشهیده. لعن الله ظالمیک یا فاطمه الزهراء»

روایتی از مصائب مربوط به شهادت حضرت فاطمه زهرا صدّیقه کبری سلام الله علیها- ، از پیامبر اسلام - صلّی الله علیه و آله- درباره مقام و مصائب و مظلومیّت و شهادت آن بانو و اهل البیت (علیهم السلام) آمده که گذشته از منابع مذهب حق شیعه، در منابع عامّه نیز آمده است. با اینکه ورود این نقل در منابع شیعه که ارکان اصلی آن موافق با معانی متواتر می باشد- کافیست، امّا از باب الزام مخالفین، مدرک این روایت را از کتب مرجعی که نزد اهل تسنّن نیز معتبر است، اشاره می شود.

 در این روایت، حضرت رسول الله محمّد مصطفی صلّی الله علیه و آله- پیش از شهادتشان، ظلمها و جنایتهای منافقین و غاصبین خلافت که بعد از شهادت پیامبر واقع خواهد شد را پیشگویی فرموده اند. همان وقایع جانگدازی که بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله)، تواریخ و روایات فرق مختلف اسلامی نقل کرده اند.

این روایت از منابع مذهب شیعه، چنین است:

الصدوق فی الامالی: حدّثنا علیّ بن أحمد بن موسى الدقاق ره قال حدّثنا محمّد بن أبی عبد الله الکوفی قال حدّثنا موسى بن عمران النخعی عن عمّه الحسین بن یزید النوفلی عن الحسن بن علیّ بن أبی حمزة عن أبیه عن سعید بن جبیر عن ابن عبّاس قال: إن رسول الله -صلّی الله علیه و آله- کان جالساً ذات یوم إذ أقبل الحسن علیه السلام- فلمّا رآه بکى. ثمّ قال: إلیّ إلیّ یا بنیّ، فما زال یدنیه حتّى أجلسه على فخذه الیمنى. ثمّ أقبل الحسین علیه السلام- فلمّا رآه بکى. ثمّ قال: إلیّ إلیّ یا بنیّ، فما زال یدنیه حتّى أجلسه على فخذه الیسرى.

ثمّ أقبلت فاطمة علیها السلام- فلمّا رآها بکى. ثم قال: إلیّ إلیّ یا بنیّة، فأجلسها بین یدیه. ثم أقبل أمیرالمؤمنین علیه السلام- فلمّا رآه بکى. ثم قال: إلیّ إلیّ یا أخی، فما زال یدنیه حتّى أجلسه إلى جنبه الأیمن. فقال له أصحابه: یا رسول الله! ما ترى واحداً من هؤلاء إلّا بکیت!؟ أ و ما فیهم من‏ تسرّ برؤیته؟ فقال صلّی الله علیه و آله- : والّذی بعثنی بالنبوّة و اصطفانی على جمیع البریّة إنّی و إیّاهم لأکرم الخلق على الله عزّ و جلّ و ما على وجه الأرض نسمة أحبّ إلیّ منهم. أمّا علیّ بن أبی طالب علیه السلام-، فإنّه أخی و شقیقی و صاحب الأمر بعدی و صاحب لوائی فی الدنیا و الآخرة و صاحب حوضی و شفاعتی و هو مولى کلّ مسلم و إمام کلّ مؤمن و قائد کلّ تقیّ و هو وصیّی و خلیفتی على أهلی و أمّتی فی حیاتی و بعد موتی، محبّه محبّی و مبغضه مبغضی و بولایته صارت أمّتی مرحومة و بعداوته صارت المخالفة له منها ملعونة و إنّی بکیت حین أقبل لأنّی ذکرت غدر الأمّة به بعدی حتّى إنّه لیزال عن مقعدی و قد جعله الله له بعدی ثمّ لا یزال الأمر به حتّى یضرب على قرنه ضربة تخضب منها لحیته فی أفضل الشهور شهر رمضان الّذی أنزل فیه القرآن هدى للناس و بیّنات من الهدى و الفرقان. و أمّا ابنتی فاطمة، فإنّها سیّدة نساء العالمین من الأوّلین و الآخرین و هی بضعة منّی و هی نور عینی و هی ثمرة فؤادی و هی روحی الّتی بین جنبیّ و هی الحوراء الإنسیّة، متى قامت فی محرابها بین یدی ربّها جلّ جلاله ظهر نورها لملائکة السماء کما یظهر نور الکواکب لأهل الأرض و یقول الله عزّ و جل لملائکته یا ملائکتی انظروا إلى أمتی فاطمة سیّدة إمائی قائمة بین یدیّ ترتعد فرائصها من خیفتی و قد أقبلت بقلبها على عبادتی أشهدکم أنّی قد أمنت شیعتها من النار. [ثمّ قال الرسول صلّی الله علیه و آله:] و اِنّی لمّا رأیتها ذکرت ما یصنع بها بعدی کأنّی بها و قد دخل الذلّ بیتها و انتهکت حرمتها و غصبت حقّها و منعت‏ إرثها و کسر جنبها [او کسرت جنبتها] و أسقطت جنینها و هی تنادی یا محمّداه، فلا تجاب و تستغیث فلا تغاث، فلا تزال بعدی محزونة مکروبة باکیة تتذکّر انقطاع الوحی عن بیتها مرّة و تتذکّر فراقی أخرى و تستوحش إذا جنّها اللیل لفقد صوتی الّذی کانت تستمع إلیه إذا تهجّدت بالقرآن، ثمّ ترى نفسها ذلیلةً بعد أن کانت فی أیّام أبیها عزیزة، فعند ذلک یؤنسها الله تعالى ذکره بالملائکة فنادتها بما نادت به مریم بنت عمران فتقول یا فاطمة إن الله اصطفاک و طهّرک و اصطفاک على نساء العالمین، یا فاطمة اقنتی لربّک و اسجدی و ارکعی مع الراکعین.

ثمّ یبتدئ بها الوجع فتمرض فیبعث الله عزّ و جل إلیها مریم بنت عمران تمرضها و تؤنسها فی علّتها، فتقول عند ذلک یا ربّ إنی قد سئمت الحیاة و تبرّمت بأهل الدنیا فألحقنی بأبی. فیلحقها الله عزّ و جل بی، فتکون أوّل من یلحقنی من أهل بیتی، فتقدم علیّ محزونةً مکروبةً مغمومةً مغصوبةً مقتولةً. فأقول عند ذلک: اللّهمّ العن من ظلمها و عاقب من غصبها و ذلّل من أذلّها و خلّد فی نارک من ضرب جنبها حتّى ألقت ولدها. فتقول الملائکة عند ذلک: آمین. ... [ثمّ بیّن صلّی الله علیه و آله، فی مقام الحسن و الحسین علیهما السلام- و مصائبهما و ظلم الظالمین ایّاهما...]

الأمالی‏ للصدوق، ص 112 الی 115، ح2 - بحارالأنوار، ج 28، ص 37 الی40، باب 2، ح1.

اکنون متن این قسمت از روایت مذکوره را ترجمه می کنیم و سپس اشاره خواهیم نمود که این روایت در یکی از منابع معتبر نزد اهل تسنّن نیز آمده است.

ترجمه : در امالی مرحوم شیخ صدوق به سند فوق الذکر، از ابن عبّاس نقل است که گفت: رسول الله -صلّی الله علیه و آله- روزی نشسته بود که [حضرت امام] حسن علیه السلام- نزد او آمد. رسول الله -صلّی الله علیه و آله- وقتی او را دید گریست. سپس فرمود: ای پسرم نزد من بیا، نزد من بیا. پس او را همچنین نزدیک
می کرد تا او را روی پای راست خود نشاند. سپس [حضرت امام] حسین
علیه السلام- آمد. وقتی رسول الله -صلّی الله علیه و آله- او را دید گریست. سپس به او فرمود: ای پسرم نزد من بیا، نزد من بیا. پس او را همچنین نزدیک می کرد تا او را روی پای چپ خود نشاند. سپس [حضرت] فاطمه علیها السلام- نزد ایشان آمد. رسول الله - صلّی الله علیه و آله- وقتی او را دید گریست. سپس به او فرمود: ای دخترم نزد من بیا، نزد من بیا. پس او را  پیش روی خود نشاند. سپس [حضرت] أمیرالمؤمنین [علی] علیه السلام- نزد ایشان آمد. رسول الله - صلّی الله علیه و آله- وقتی او را دید گریست. سپس به او فرمود: ای برادرم نزد من بیا، نزد من بیا. پس او را همچنین نزدیک می کرد تا  در پهلوی راستِ خود نشاند.

اصحاب عرض کردند: ای رسول الله! هیچکدام از ایشان را ندیدی مگر آنکه گریه کردی؟! آیا در میان ایشان، کسی نبود که دیدارش تو را خوشحال کند؟!

پس رسول خدا صلّی الله علیه و آله- فرمود: قسم به آنکس که مرا به نبوّت برانگیخت و مرا بر همه ی مخلوقات گزینش کرد، من و این چهار نفر، حتماً با کرامت ترین خلق، بر خداوند عزّوجل هستیم. و بر روی زمین هیچ مخلوقی نیست که نزد من از ایشان محبوب تر باشد. أمّا علیّ بن أبی طالب علیه السلام-، پس او برادر شقیقِ من و صاحب امر بعد از من است و صاحب پرچم من در دنیا و آخرت و صاحب حوض
و شفاعت من است و او ولیّ و صاحب اختیار هر مسلمانی است و امام هر مؤمنیست و فرمانده همه اهلِ تقواست و وصیّ و جانشین من بر اهل و امّت من است در زندگی و پس از رحلت من. دوستدار علیّ بن ابی طالب، دوستدارِ من است و کسیکه بغض او را داشته باشد، بغضِ مرا دارد. و امّت اسلام به خاطرِ ولایتِ او مورد رحمتِ خداوند واقع می شود و به خاطر دشمنی با او، آنها که با او مخالفت کرده اند، مورد لعنت واقع شده اند. و من وقتی او را دیدم گریستم، چراکه به یاد آوردم که امّت بعد از من با او چه نیرنگ و خیانتی می کنند تا آنجا که او را از جایگاه من
که خداوند برای او بعد از من قرار داده کنار می زنند. سپس همچنان [بر او ظلم] می کنند تا آنجا که بر فرق سرش ضربه ای می زنند که محاسنش از خون سرش آغشته می شود و این در بهترین ماهها «ماه رمضان است که قرآن در آن انزال شده که هدایتی برای مردم و بیّناتی از هدایت و فرقان است».

و أمّا دخترم فاطمة، پس او سیّده و سرور همه ی زنان عالمیان از اوّلین تا آخرین است و او قطعه ای از من است و او نور چشم من و میوۀ دل من و قلب و جان من، بین دو پهلوی من است و او حوریّه ی انسیّۀ است. هر وقت در محراب در پیشگاه خدایش جلّ جلاله- می ایستاد، نور او برای ملائکه ی آسمان می تابید چنانکه نور ستاره های آسمان برای اهل زمین می تابد و خدای عزّوجلّ به ملائکه اش می فرماید: ای ملائکه ی من! نگاه کنید به کنیزم فاطمه که سرور همۀ کنیزانم است- درحالیکه در پیشگاه من ایستاده و از ترس من می لرزد و با دل و جانش به عبادتِ من، روی آورده. شما را گواه می گیرم که شیعیان فاطمه را از آتش جهنّم امان دادم. [سپس رسول الله صلّی الله علیه و آله فرمود:] و من وقتی او را دیدم، به یاد آوردم که بعد از من با او چه می کنند، انگار با او هستم درحالیکه ذلّت و خواری داخلِ خانه اش شده و حرمتش را شکسته اند و حقّش را غصب کرده اند و ارثش را از او منع کرده اند و پهلویش را شکسته اند و جنینش را سقط کرده درحالیکه ندا می کند: وا محمّداه! [و مرا صدا می زند] امّا او را جواب نمی دهند و کمک می خواهد امّا کمک نمی شود، پس بعد از من همچنان ناراحت و غمگین و سختی دیده و گریان است، گاهی انقطاع وحی از خانه اش را به یاد می آورد [که با شهادت من، وحی منقطع شده] و گاهی دوری من را به یاد می آورد و هنگامیکه شب بر او می آید، نگران و هراسان می شود چون دیگر صدای قرآنِ شبِ مرا نمی شنود، سپس خودش را خوار می بیند بعد از آنکه در روزگار پدرش عزیز بود. پس در این هنگام، خدای متعال، ملائکه را برای انس با او قرار می دهد و ملائکه به او ندا می کنند با همان ندائی که مریم دختر عمران [مادر مسیح] را ندا کردند و می گویند: ای فاطمة، خداوند تو را برگزید و تو را پاک قرار داده و تو را بر زنان جهانیان برگزیده، ای فاطمه، برای خدایت عبادت و کرنش کن و سجده کن و با راکعین، رکوع کن.

سپس - بر اثر ظلم ظالمین- درد بر فاطمه شروع می شود، پس مریض می شود. پس خداوند عزّوجل، مریم دختر عمران را برای انس و پرستاری و عیادت او در بیماریش می فرستد.

پس فاطمه [علیها السلام] در آن بیماری - بر اثر ظلم ظالمین- به خداوند عرض می کند: خدایا، من از این زندگی و مردمان این دنیا خسته شده ام، مرا به پدرم ملحق فرما! پس خداوند عزّ و جل او را به من ملحق می کند، و او اوّلین نفر از اهل بیت من است که به من ملحق می شود، پس درحالی نزد من می آید که ناراحت و سختی دیده و غمگین است و حقّش غصب شده و کشته شده است. [رسول الله -صلّی الله علیه و آله- فرمود:] پس در این هنگامه من چنین دعا می کنم: خداوندا! کسانیکه به فاطمه ظلم کردند را لعنت فرما و آنها که حقّ او را غصب نمودند را مجازات نما و کسانیکه او را خوار شمردند را خوار و ذلیل کن و کسیکه به پهلوی فاطمه ضربه زد تا فرزندش را سقط نمود، را برای همیشه در آتش دردناک عذابت قرار بده. پس در این هنگامه ملائکه می گویند: آمین. ... [ سپس رسول خدا - صلّی الله علیه و آله-، اجمالی از مقام و مصائب حضرت امام مجتبی و حضرت سیّدالشهداء -صلوات الله علیهما- و ظلم امّت بر ایشان را بیان فرمودند...].

در این روایت جانگداز، روشن شد که ظلم غاصبین خلافت و هجوم ایشان به بیت حضرت زهرا سلام الله علیها- و حوادث مربوط به سوزاندن خانه ایشان بعد از پیامبر- صلّی الله علیه و آله-، سبب قتل مظلومانه حضرت فاطمه زهرا و جنین ایشان حضرت محسن سلام الله علیهما- ، بوسیلۀ ابوبکر و عمر و اتباعشان (لع) گردیده است و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ظالمین بر آن حضرت را لعن فرمود.

امّا این روایت و مصائب حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) گذشته از منابع شیعه، در یکی از منابع معتبر نزد اهل تسنّن نیز آمده است: فرائد السمطین، اثر «ابراهیم بن محمّد بن المؤیّد بن حمویۀ الجوینی الشافعی» (متوفّی 722 و یا 730 ه.ق)، جلد2، صفحه 34 و 35. (طبع محمودی بیروت)

«جوینی» در نظر منقّدین اهل تسنّن از اعتبار ویژه ای در نقل حدیث برخوردار است. شمس الدین ذهبی از منقّدین مهم و بزرگان نزد آنها - درباره «جوینی» نوشته: «سمعت من الامام، المحدّث الاوحد الاکمل، فخرالاسلام، صدرالدین، ابراهیم بن محمّد بن المؤیّد بن حمویۀ الخراسانی الجوینی... و کان شدید الاعتناء بالروایۀ و تحصیل الاجزاء. ...» (تذکرۀ الحفّاظ، جلد4، صفحه 1505 و 1506، شماره 24)

ملاحظه شد «ذهبی» - از بزرگترین چهره های حدیث شناسی و جرح و تعدیل رواۀ نزد اهل تسنّن و متعصّبین آنها، با چه تعابیر بزرگ و ویژه ای درباره «جوینی» سخن گفته است. با اینکه آنها از پذیرش لوازم اینگونه نقلها و حقایق، مخالفت می کنند.

و السلام علی من اتّبع الهدی

اللّهمّ صلّ علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها بعدد ما احاط به علمک

اللّهم العن ظالمیها و عجّل فرج المنتقم لها.

 

کلید واژه : حضرت زهرا سلام الله علیها- مصائب- شهادت- خلافت- غاصبین-

منابع شیعه- منابع سنی)

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۸/۲۱
امیر طهرانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی