مذهب شناسی

بررسی و نقد ادیان و مذاهب

مذهب شناسی

بررسی و نقد ادیان و مذاهب

بایگانی

زلزله

پنجشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۶، ۰۷:۰۳ ب.ظ

یا صاحب الزمان ادرکنا

زلزله : از آیات تذکّر به خداوند؛

از ویژگی های خاصّ مذهب تشیّع اثنی عشری، تذکّر حقیقی و بیان صحیح در بحث توحید و معرفت خداوند می باشد. احادیث شیعه در نقل بیانهای عظیم و نورانی از یک به یک معصومین علیهم السلام- درباره توحید خداوند چنان درخشان است که فطرت هر انسان جویای حقّی را شیفته معارف چهارده معصوم علیهم السلام- می گرداند. در نقاط مختلف مباحث توحید و صانع، بیان ائمه هدی علیهم السلام- نجاتبخش و راهنماست و در جایی که سایر ادیان و مذاهب، از خدایی سخن به میان آورده اند که تعدد یا جزء دارد یا شباهت یا سنخیت با مخلوقاتش دارد یا ... که خلاف فطرت حق جو است، ولی در این میان، کلمات چهارده معصوم علیهم السلام- چنان نورانی و هدایت بخش است که حقّانیّت دعوت ایشان را می نمایاند...   

چه بسیار  ره گُم کردگان از ادیان و مذاهب مختلف که وقتی به آستان ائمه هدی علیهم السلام- می آمدند با شنیدن قدری از معارف توحیدی ایشان و از برکت دیدار ائمه هدی علیهم السلام- چنان منقلب شده و متذکر به فطرت و خالق خود گشته اند که همانجا مذهب حق را اختیار کرده و قدم به راه نجات گذاشته اند...

یک بیان از روایات در تذکار به معرفت فطریِ خالق سبحان، یادآوریِ حالِ انسان هنگامِ گرفتاری به شدائد و بلایای سخت است. در این بیان کسیکه در هنگام گرفتاریِ شدید، انسان او را قادر بر نجاتش و پناه می یابد، «الله» است. و در بعضی از آیات قرآن و نصوص روشن شده که عدّه ای از همان کسانیکه به هنگام گرفتاریِ شدید، از همه جا منقطع شده و «الله» را پناه و نجاتدهندۀ خود یافته بودند و خالصانه او را می خواندند، پس از اینکه به نعمت و فضل خداوند، از گرفتاری نجات پیدا کردند، ناگهان آلوده به شرک می شوند! نمونه ای از مواقفی که زمینۀ وقوع «شرک» در آن هست، پس از شدائد و با رهایی از گرفتاری های شدید است، که چه بسا مخلوق، بعد از نجات از گرفتاری، بجای شکر خالق سبحانه و برگزیدگانش، دیگران را در نجات دادنش شریک بشمارد یا نجات خود را به خودش نسبت دهد و با تغافل از شکر خداوند، به دنبال معصیت برگردد.

... عَن الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیهم السلام) فِی قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ «بِسْمِ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» فَقالَ: «اللهُ» هُوَ الَّذِی یَتَألَّهُ إلَیْهِ عِنْدَ الْحَوائِجِ وَ الشَّدائِدِ کُلُّ مَخْلُوقٍ عِنْدَ انْقِطاعِ الرَّجاءِ مِنْ کُلِّ مَنْ هُوَ دُونَهُ وَ تَقَطُّعِ الْأسْبابِ مِنْ جَمِیعِ ما سِواهُ ... قالَ رَجُلٌ لِلصّادِقِ (علیه السلام): یا ابْنَ رَسُولِ اللهِ دُلَّنِی عَلَى اللهِ ما هُوَ؟ فَقَدْ أکْثَرَ عَلَیَّ الْمُجادِلُونَ وَ حَیَّرُونِی. فَقالَ لَهُ: یا عَبْدَ اللهِ هَلْ رَکِبْتَ سَفِینَةً قَطّ؟ قالَ: نَعَمْ. قالَ: فَهَلْ کُسِرَ بِکَ حَیْثُ لا سَفِینَةَ تُنْجیکَ وَ لاسَباحَةَ تُغْنِیکَ؟ قالَ: نَعَمْ. قالَ: فَهَلْ تَعَلَّقَ قَلْبُکَ هُنالِکَ أنَّ شَیْئاً مِن الْأشْیاءِ قادِرٌ عَلى أنْ یُخَلِّصَکَ مِنْ وَرْطَتِکَ؟ فَقالَ: نَعَمْ. قالَ الصّادِقُ (علیه السلام): فَذلِکَ الشَیْ‏ءُ هُوَ «اللهُ» الْقادِرُ عَلَى الْإنْجاءِ حَیْثُ لا مُنْجِیَ وَ عَلَى الْإغاثَةِ حَیْثُ لا مُغِیثَ‏... وَ قامَ رَجُلٌ إلى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (علیهما السلام) فَقالَ: أخْبِرْنِی عَنْ مَعْنى بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. فَقالَ: عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیهما السلام): حَدَّثَنِی أبِی عَنْ أخِیهِ الْحَسَنِ عَنْ أبِیهِ أمِیرِ الْمُؤمِنِینَ (علیهم السلام) أنَّ رَجُلًا قامَ إلیْهِ فَقالَ یا أمِیرَالْمُؤمِنِینَ أخْبِرْنِی عَنْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ما مَعْناهُ؟ فَقالَ: إنَّ قَوْلَکَ «الله» أعْظَمُ إسْمٍ مِنْ أسْماءِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ الْإسْمُ الَّذِی لا یَنْبَغِی أنْ یُسَمّى بِهِ غَیْرُ اللهِ وَ لَمْ یَتَسَمَّ بِهِ مَخْلُوقٌ. فَقالَ الرَّجُلُ: فَما تَفْسِیرُ قَوْلِهِ «الله»؟ قالَ: هُوَ الَّذِی یَتَألَّهُ إلَیْهِ عِنْدَ الْحَوائِجِ وَ الشَّدائِدِ کُلُّ مَخْلُوقٍ عِنْدَ انْقِطاعِ الرَّجاءِ مِنْ جَمِیعِ مَنْ هُوَ دُونَهُ وَ تَقَطُّعِ الْأسْبابِ مِنْ کُلِّ مَنْ سِواهُ وَ ذلِکَ أنَّ کُلَّ مُتَرَئِّسٍ فِی هذِهِ الدُّنیا وَ مُتَعَظِّمٍ فِیها وَ إنْ عَظُمَ غِناؤُهُ وَ طُغْیانُهُ وَ کَثُرَتْ حَوائِجُ مَنْ دُونَهُ إلَیْهِ فَإنَّهُمْ سَیَحْتاجُونَ حَوائِجَ لا یَقْدِرُ عَلَیْها هذا الْمُتَعاظِمُ وَ کَذلِکَ هذا الْمُتَعاظِمُ یَحْتاجُ حَوائِجَ لا یَقْدِرُ عَلَیْها فَیَنْقَطِعُ إلى اللهِ عِنْدَ ضَرُورَتِهِ وَ فاقَتِهِ حَتّى إذا کَفى هَمَّهُ عادَ إلى شِرْکِهِ! أ ما تَسْمَعُ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ قُلْ أَ رَأَیْتَکُمْ إِنْ أَتاکُمْ عَذابُ اللَّهِ‏ أَوْ أَتَتْکُمُ السَّاعَةُ أَ غَیْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ؟! بَلْ إِیَّاهُ تَدْعُونَ فَیَکْشِفُ ما تَدْعُونَ إِلَیْهِ إِنْ شاءَ وَ تَنْسَوْنَ ما تُشْرِکُونَ‏...

در التوحید به سند خود از حضرت امام حسن عسکری (سلام الله علیه) دربارۀ این سخن خداوند عزّوجل که «بسم الله الرحمن الرحیم» روایت است که فرمود: «الله» کسی است که هر مخلوقی هنگام نیازها و سختی ها، آنگاه که امید از همۀ دیگران قطع می شود و از همۀ اسباب غیر خداوند بُریده می شود، به او پناه
می برد... مردی به حضرت امام صادق (سلام الله علیه) عرض کرد: مرا بر «الله» راهنمایی کن که او چیست؟ جدال کنندگان بر من زیاد شده اند و مرا به حیرت انداخته اند! فرمود: ای بندۀ خدا! آیا تا به حال سوار کشتی شده ای؟ عرض کرد: آری. فرمود: آیا آن کشتی شکسته است درحالیکه کشتی [دیگر] ای نباشد که تو را نجات دهد و شنا هم بلد نباشی که تو را کفایت کند؟ عرض کرد: آری. فرمود: آیا در آن وضعیّت، دلت به چیزی بسته بود که او می تواند تو را از آن ورطه نجات دهد؟ عرض کرد: آری. حضرت امام صادق (سلام الله علیه) فرمود: آن چیز، همان «الله» است که قادر است بر نجات دادن، آنگاه که هیچ نجات دهنده ای نیست و قادر است بر فریادرسی آنگاه که فریادرسی  نیست... و مردی در محضر حضرت امام سجاد (سلام الله علیه) ایستاد و عرض کرد: مرا از معنی «بسم الله الرحمن الرحیم» خبر ده. حضرت فرمود: پدرم [سیدالشهداء] از برادرش [حضرت امام مجتبی] از پدرش امیرالمؤمنین (علیهم السلام) حدیث کرد که مردی نزد او ایستاد و عرض کرد: ای امیرالمؤمنین! مرا از «بسم الله الرحمن الرحیم» خبر ده که معنایش چیست؟ [امیرالمؤمنین سلام الله علیه] فرمود: این سخنت که «الله»، عظیم ترین اسم از اسماء الله عزّوجل است و آن همان اسمیست که شایسته نیست غیر خداوند با آن نامیده شود و هیچ مخلوقی به آن نام نگرفته. مرد عرض کرد: پس تفسیر این سخن خداوند که «الله»، چیست؟ فرمود: او همانیست که هر مخلوقی هنگام نیازها و سختی ها، آنگاه که امید از همۀ دیگران قطع می شود و اسباب از هر غیر اویی  بُریده می شود، به او پناه می بَرَد؛ و این همانست که هر رئیس نمایی در دنیا (1) و هر کس در دنیا خود را بزرگ جلوه می دهد،- اگر چه طغیان و ثروتش زیاد باشد
و بسیاری از حوائج مردم هم به سوی او بُرده شود، آن مردم به زودی به حوائجی نیازمند می شوند که این بزرگنما(2)

نمی تواند برایشان کاری کند! و همینطور خودِ این بزرگنما، به حاجت هایی نیازمند می شود که خودش نمی تواند از عهدۀ آنها برآید. پس این فرد [که بزرگ جلوه داده شده بود]، هنگام درماندگی و فقر، از همه می بُرَد [و] به سوی خداوند [رو می آورد] تا وقتی که خداوند، گرفتاری اش را کفایت می کند، پس [ناگاه] دوباره به شرکِ خود بر می گردد! آیا نشنیدی که خداوند عزّوجل می فرماید: بگو به نظرِ شما اگر عذاب خداوند بر شما سر برسد یا قیامت به شما برسد، آیا غیر خداوند را می خوانید اگر راست می گویید- ؟! بلکه فقط او را می خوانید، و او اگر بخواهد آن [گرفتاری که به خاطر آن خداوند را می خوانید] را برطرف می کند و آنچه را شریکِ او می گرفتید فراموش می کنید.(آیه)»

التوحید،231و232، - معانی‏ الأخبار، 4 / تفسیرالإمام ‏العسکری (علیه السلام)، 27 .


در متن روایت الفاظی مثل «مترئّس» و «متعاظم» بکار رفته که دو ریشۀ «ر.ئ.س» و «ع.ظ.م» به ترتیب در باب های «تفعّل» و «تفاعل» بکار رفته و نشان از این دارد که مخلوق ذاتاً، «ریاست» و «عظمت» ندارد و معمولاً تظاهر و جلوه گری مطرح است...! لذا «رئیس نما» و «بزرگ نما» ترجمه شدند.

آیات زیر و مانند آن نیز به نحو مشابه به شرک اشاره دارد:

«ثُمَّ إِذا کَشَفَ الضُّرَّ عَنْکُمْ إِذا فَریقٌ مِنْکُمْ بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ» نحل:54

«فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُونَ»‏

عنکبوت:65. 

آن حال شدّت تذکّر به خداوند که در حین گرفتاری های شدید پیش می آید، بعد از رفع شدن گرفتاری عموماً مورد تغافل واقع می شود. از شاهدان و حاضران در بعضی حوادث زیاد نقل شده مثلا در هواپیما، ناگهان مشکلی پیش آمده و اعلام شده که پرواز در خطر است یا ... . بسیاری از شاهدان عینی در مثل چنین شرائطی نقل کرده اند که در این هنگامه همه افراد حتّی آنها که از جهت وضع ظاهری پایبندی درستی به شرع ندارند- در این هنگام همه متدیِّن می شوند و شروع به دعا و  توسّل و ... می کنند!!

 بسیاری از مردم که حین گرفتاری خالصانه خدا را می خواندند- متأسّفانه بعد از رفع گرفتاری دوباره به شرک برگشته و به راه غلط خود بر می گردند!!

اما بعضی دیگر که از هدایت بهره می برند و معمولا کمتر از عده قبل هستند - بعد از تذکر به خداوند در شدائد و گرفتاریها، بعد از اتمام مصیبت نیز مقتصد هستند و سعی دارند برنامه ای مناسب در ذکر خداوند داشته باشند و در مسیر طاعت خدا قرار گیرند و می دانند که ما مخلوقات ذاتاً- امنیّت نداریم از اینکه خداوند بار دیگر چنان حادثه ای پیش آورد.

وَ إِذا غَشِیَهُمْ مَوْجٌ کَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ ما یَجْحَدُ بِآیاتِنا إِلاَّ کُلُّ خَتَّارٍ کَفُورٍ (32لقمان )

 

 

پناهگاهی که خداوند قرار داده؛


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ * إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها * وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها *

وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها * یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها * بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحى‏ لَها * ...

آنگاه که زمین زلزله اش واقع شد. و زمین گوهر هاى سنگین خود را بیرون آورد. و انسان به زمین گفت : چه شده  [و چرا ناآرام هستى]؟‏ . در آنروز زمین خبرهایش را بازگو مى نماید.که خداى تو به او الهام کرده بود...

ذیل این آیات نخست از سوره زلزال؛ در تفاسیر روایى یکى از فضائل مولى امیرالمؤمنین علىّ بن ابى طالب -علیه السلام- ذکر شده که در زمان اوّلین غاصب خلافت - لع- زلزله اى واقع شد که دیوارهاى شهر از شدّت لرزه بالا و پائین مى رفت... بعضى از مردم رفتند سراغ ابى بکر و عمر - لع- و دیدند که این دو هم مضطرب و درمانده شده اند، تا آنکه مردمان و آندو ناچار به طرف امیرالمؤمنین رو آوردند. مولى امیرالمؤمنین علی علیه السلام- درحالیکه آرامش داشت و بدون نگرانى بیرون آمد، در حالیکه مردم ‏از شدّت لرزه ها بسیار مضطرب بودند...

امیرالمومنین على - علیه السلام- لب هاى مبارک را حرکت داد و به آرامى چیزى فرمود و با دست بر زمین زد و فرمود: «چه شده (چرا ناآرام هستى‏) ؟ ، آرام بگیر!» همین که امیرالمومنین این را به زمین فرمود، زمین آرام شد و زلزله تمام گشت . مردم از آرامش امیرالمؤمنین شگفت زده بودند و بیشتر از این اعجاز او که زمین به فرمان او آرام شد. ...‏ امیرالمومنین  على - علیه السلام- فرمود: من آن مردى هستم که خداوند - در سوره زلزال- فرموده آنگاه که زمین زلزله اش واقع گردید* و زمین گوهر هاى سنگین خود را خارج نمود* و انسان به او گفت: چه شده ؟ ؛ من آن انسان هستم که به زمین مى گوید : تو را چه شده (چرا ناآرام هستى‏) ؟ .

بحارالأنوار 25/ 379  - 41 / 254  - 88 /151  - علل‏ الشرائع2/ 556   - المناقب2/ 324  


لازم به تذکره است آیات قرآن بعد از تنزیل، چندین بطن و معانی دارد که علم آن نزد اهل بیت عصمت علیهم السلام- می باشد و این بطون و معانی دیگر، معارض یکدیگر نیستند، لذا این تأویل آیات فوق که در شأن مولا امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب علیه السلام- است؛ تعارضی ندارد با معنی دیگر این آیات درباره قیامت...، بلکه همین کسیکه در این گرفتاری پناه بود یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام- در قیامت نیز همین شخص و اهل بیتش (علیهم السلام) پناه خواهند بود...

 


و اساساَ اگر زمین اهلش را فرو نمى برد - شبیه زلزله اى با چند درجه بالاتر - ؛ به برکت شخص حضرت بقیه الله الحجّه بن الحسن المهدى - علیهما الصلاه و السلام  و عجل الله تعالى فرجه الشریف - مى باشد که در روایات مستفیضه بلکه متواتره در منابع خاصّه چنین معنایی فرموده اند که اگر زمین لحظه اى بدون حجّت عصر باشد؛ اهلش را فرو مى برد...

(علل الشرائع ، باب 153 و دیگر منابع.)

 

از تکالیف بعد از زلزله: 

نماز آیات است که کیفیّت آن در فقه آمده و اینجا به اشاره ای کوتاه اکتفا می شود:

این نماز به سبب وقوع بعضی حوادث واجب می شود. وقت این نماز در مورد زلزله که معمولاً در حین زلزله فرصت ادای آن نیست و وقتش ثابت نیست- در وقت متّصل بعد از زلزله بدون تأخیر- گفته شده. در نیّت آن نیز لازم نیست ادا یا قضا بودن ذکر شود و

می تواند به نیّتی مثل «ما فی الذمه و نماز آیتی که خداوند از من می خواهد یا... انجام دهد.

از جهت شرائط و مقدّماتی مانند وضو و استقبال و...، مشابه نمازهای یومیّه بوده (غیر از نیّت و اینکه اذان و اقامه ندارد ... ) و دو رکعت می باشد. امّا افعال آن، تفاوتی دارد که اجمالاً اشاره می شود. افعال این نماز به چند طریق جایز است که این جا یک شکل کوتاه تر برای آن ذکر می شود و تفصیل و دیگر شرائط آن در فقه آمده...

بعد از نیت و شروع نماز و بعد از اتمام سوره حمد، سوره ای را که قصد خواندن دارد در پنج قسمت جمله معنی دار-  می خواند و بعد از هر قسمت به رکوع می رود. سایر اذکار و ... نیز مانند نمازهای یومیّه می باشد. 

مثلا می تواند سوره ای انتخاب کند که بعد از هر آیه به رکوع برود و سپس برخاسته ادامه سوره (آیه بعد) را بخواند تا انتهای سوره که بعد به رکوع پنجم می رود و سپس ادامه نماز تا رکعت دوم، مشابه نمازهای یومیه می باشد و رکعت دوم نیز شبیه رکعت قبل انجام می شود.

همچنین می تواند در در قرائت، هر سوره را به اجزائی کوچکتر یا بزرگتر از آیات مصحف، تقسیم نماید که جمله اش معنی دار باشد - ، مثل اینکه بعد از سوره حمد که می خواهد سوره توحید بخواند چنین انجام دهد :

بسم الله الرحمن الرحیم * قل هو الله احد * (رکوع 1)  * الله الصمد *  (رکوع 2) * لم یلد  (رکوع 3)  و لم یولد * (رکوع 4)  *

و لم یکن له کفوا احد* (رکوع 5) .

و رکعت دوم، مانند رکعت قبل است، اما پیش از آخرین رکوع، مستحب است قنوت انجام دهد ...

در تعدّد سبب وجوب این نماز، به تعداد سبب، نماز آیات را واجب دانسته اند. لذا برای زمین لرزه های جدا از هم، به تعداد نماز آیات لازم است. زمین لرزه ای که بعدش پس لرزه ای بوده اگر پس لرزه، بطور واضح جدا از زمین لرزه ی اصلی بوده، بعد از نماز آیاتی که به سبب اصلی خوانده می شود، احتیاطاً برای پس لرزه نیز نماز آیات خوانده می شود.

مراد تعداد لرزه هایی هست که انسان عادی (خودش یا سایر حاضرین در آنجا) حس می کنند و لرزه های خفیفی که دستگاههای الکترونیکی ثبت می کنند اما بشر عادی حس نمی کند نماز آیات لازم ندارد.

وجوب نماز آیات برای زلزله، بر کسانی است که در محلّ وقوع آن و محلّ حس شدنِ آن حاضر بوده اند.

(تفصیل و طرق دیگر این فریضه در فقه آمده)


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۱۷
امیر طهرانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی