نقد سخنانی از یک سخنران قسمت دو
ثانیاً) سخنی غیر دقیق درباره ارادۀ خداوند از گویندۀ مذکور نقل شد. واضح است اگر کسی بخواهد به ارادۀ الهی استناده کند در چنین موردی و نتیجه بگیرد که اکثریّت و اصل با نجات است مگر کسانیکه...؛ چنین استدلالی نیز واضح البطلان است چه اینکه اگر این استدلال درست می بود، باید یک استتثناء در کار نمی بود که گمراه شود. لذا بحث ارادۀ الهی را نباید به این شکل به نجات و هدایت یا هلاکت و گمراهی مخلوقات نسبت داد.
این مبحث در آیات و روایات فراوانی آمده و بحث مفصّلی دارد از جمله آنچه در احادیث آمده که ارادۀ الهی را به دو قسم تقسیم کرده اند و در مباحث کلامی معمولاً به دو عنوان تکوینی و تشریعی تقسیم می کنند...
به یک مثال اکتفا می شود: وَ قالَ مُوسى إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمیدٌ (8 ابراهیم علیه السلام)
حضرت موسى -على نبیّنا و آله و علیه السلام- فرمود: اگر شما و همۀ کسانیکه روى زمین هستید همگى با هم کافر شوید، خداوند بى نیاز و حمید است -و هیچ ضررى به خدا نمى رسد-.
ثالثاً) این قسمت از سخنان آن سخنران که افرادی که از شیطان تبعیّت می کنند، اشکال متوجّه خودشان است که با اختیارشان از شیطان تبعیّت کرده اند، اجمالاً حرف درستی است... البتّهوجود دواعی و ریشه و اسباب را منکر نیستیم...
مطلب را به پایان می بریم با ذکر این مثال «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلّا ما رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحیمٌ» (53 یوسف علیه السلام) «نفس «بسیار امر کننده به بدی» دانسته شده، و تنها یک حالت را از این اصل استتثنا نموده « الّا ما رحم ربّی» ؛ مگر یک چیز: و آنکه خداوند به آنها رحم کند
و نسئل الله ان یجعلنا من المرحومین بحقّ اولیاءه محمّد و آله المعصومین-صلی الله علیه و علیهم اجمعین-