از مطالب گذشته:
فرازهای خطبه حضرت صدیقۀ کبری (علیها السلام)
السلام علیک یا مولانا الامام الحسن بن علی العسکری
السلام علیک یا سیدتنا فاطمه المعصومه
از معجزات حضرت امام علی بن محمد الهادی النقی (صلوات الله علیه)
متوکّل عبّاسی (علیه اللعنه) که در زمان حضرت امام هادی (علیه السلام) خلافت را غصب نموده بود، برای حکومتش از طرف حضرت امام هادی (علیه السلام) نگرانی داشت. لذا خواست قدرت حکومتی اش را به آن حضرت نشان دهد و حضرت را بترساند.
دستور داد لشگریانش با زینت ها و سلاح ها آماده و حاضر شوند و هر فرد از لشگر، مختصر خاکی را بگیرد و در یک موضع معیّن بریزد. لشگریان متوکل این کار را انجام دادند و درنتیجه یک کوه بزرگ درست شد که نشان می داد چقدر تعداد لشگر حکومت زیاد هستند!
حضرت امام هادی (علیه السلام) را احضار کردند تا آن حضرت را بترساند و مقام آن حضرت را بشکند...
وقتی آن حضرت آمد فرمود: حالا می خواهی لشگریان مرا ببینی؟
متوکل (لعنۀ الله علیه) گفت: آری.
حضرت امام هادی (علیه السلام) کلماتی فرمود، پس ناگهان آشکار شد بین آسمان و زمین و از مشرق تا مغرب، ملائکه ی بسیار که هر کدام سلاحها داشتند...
متوکّل با دیدن این صحنه از وحشت غش کرد! وقتی به هوش آمد حضرت امام هادی (علیه السلام) به او فرمود: ما در این دنیای شما با شما رقابت نمی کنیم...
حضرت او را به حال خود رها فرمود چون بنا نداشت از قدرت خارق العاده استفاده کند...
(بحار – 50 – 156 / از خرائج 1 – 413 )
نقد تفسیر المیزان طباطبایی
استدلال جمعی از علمای مذهب در
نیازمندی ما انسانها به هدایت عترت پیامبر (صلی الله علیه و آله)
و رد ادعای کفایت قرآن برای فهم قرآن
شیخ صدوق - شیخ طوسی - سید بن طاووس - علامه حلی -
علامه مجلسی - میرزای نائینی - میرزا مهدی اصفهانی
استدلال جمعی دیگر از علمای مذهب مانند شیخ مفید نیز موجود است که فعلا به همان عده از علمای فوق اکتفا می شود
چند تذکّر کوتاه در ردّ برخی تفاسیر از «وحدت»؛
مقدّمه1) بحث کاملتر و مستند تر قبلاً در پاسخ به تسنّن و وهّابیّت بیان شده و در مقالات نقد برخی تفاسیر نیز آمد و اینجا صرفاً چند تذکّر بسیار کوتاه می آورم.
مقدّمه2) انتقاد از مقولۀ «وحدت در اندیشۀ برخی مقامات نظامِ ایران»، جهتِ نظری و علمی دارد و از جهتِ عملی به معنی بر هم زدن نظم عمومی نیست و اهل مذاهبِ مختلف باید در رفتارِ عملی، نظم عمومی را رعایت کنند و تابعِ وظیفۀ دینی باشند و به حقوق احترام بگذارند.
آیۀ نخست: «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ ما یَکُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلّا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلّا هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْثَرَ إِلّا هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ ما کانُوا ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ (7) أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ نُهُوا عَنِ النَّجْوى ثُمَّ یَعُودُونَ لِما نُهُوا عَنْهُ وَ یَتَناجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِیَةِ الرَّسُولِ وَ إِذا جاؤُکَ حَیَّوْکَ بِما لَمْ یُحَیِّکَ بِهِ اللَّهُ وَ یَقُولُونَ فی أَنْفُسِهِمْ لَوْ لا یُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِما نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ یَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمَصیرُ» (8مجادله).
آیات فوق با تذکّر به خداوند سبحانه و غیریّتِ او با خلق و لزوم مراقبتِ مخلوقات از این جهت که در معرض نظارت و حساب خدا هستند، هشداری هم دارد بر کسانیکه در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مواجهه با آن ذات مقدّس (صلی الله علیه و آله) ادب ورزیِ لازم را نداشتند و شأن الهی آن حضرت را رعایت نمی کردند...
در اینجا استفاده این است که از جهتِ در معرض نظارت خدا بودن، چه سه نفر، چه چهار نفر یا چند میلیون نفر، حساب از دست خدا خارج نمی شود و «لا تزر وازرۀ وزر اخری».
حضرت صدّیقۀ کبری (سلام الله علیها) در شکایت از رفتارِ امّت بعد از شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و نقض پیمان غدیر و دشمنیِ غاصبین خلافت با اهل البیت (علیهم السلام) این آیه را تلاوت فرمود «... إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمیدٌ» (8 ابراهیم علیه السلام). اگر شما و همه ی مردم روی زمین، همگی با هم کافر شوید، خدا بی نیاز است و هیچ ضرری به خدا نمی رسد...
همه با هم در جهنّم وحدت داشته باشید، هیچ مشکلی برای خدا و اولیاء خدا درست نخواهد شد.
آیۀ دوم: بروز تفرقه هنگام ظهور «عِلم ِ الهی»؛
«وَ ما تَفَرَّقُوا إِلّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ ...» (14شورى)
«إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ إِلّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِآیاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَریعُ الْحِسابِ» (19آل عمران)
«کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فیمَا اخْتَلَفُوا فیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فیهِ إِلّا الَّذینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ» (213بقره)
طبق آیات قرآن، امّتها تا پیش از فرستادن پیامبران الهی از سوی خداوند، «وحدت» داشته اند.
اوصاف امّتها قبل از بعث رسولان از سوی خداوند - چه قبل از دعوت پیامبران پیشین چه قبل از دعوت پیامبر خاتم (علی نبینا و آله و علیهم السلام)- در قرآن و نقل مسلّم نزد همه آمده که امّتها با فاصله گرفتن از پیامبر قبلی و در دوران «فَترَت» (یعنی فاصله های زمانی چند صد ساله بین پیامبران که هنوز پیامبر بعدی نیامده بود) دچار چه خرافات و وحشی گری ها و بت پرستی ها و عادات و رسوم غلطی بودند.
خداوند در آیات قرآن فرموده قبل از آنکه خداوند نعمت ارسال پیامبر الهی را بر امّتها نعمت دهد، مردمانِ امّتها «وحدت» داشتند به این معنی که: «یکپارچه وحشی بودند» یعنی در وحشی گری، خرافات پرستی، همه ی مردمان با هم متّحد بودند.(غیر از عدّه ای بسیار قلیل مانند پدران پیامبران و...)
سپس آیه قرآن می فرماید زمانی این وحدت به هم خورد و در میان مردمان «تفرقه» پیدا شد که «عِلمِ الهی» در میان شان پیدا شد یا «آیات و بیّنات و نشانه های آشکار الهی» در میان آنها پیدا شد یعنی زمانی که خداوند یک پیامبر جدید فرستاد.
و اگر خدا آنها را رها می کرد و پیامبری هدایتگر نمی فرستاد، آنها در بت پرستی و وحشی گری، همچنان به اتّحاد خودشان ادامه می دادند.
از نظر قرآن، ظهورِ علمِ الهی به سبب پیامبر الهی در میان مردمان، باعثِ بر هم خوردن اتّحادِ باطل میان امّتها شده است. تا قبل از آمدن نبیّ الهی، بر گِرد بتها و عادات وحشیانه، متّحد بودند. پیامبر الهی که آمد و حقیقت روشن شد، تفرقه ایجاد شد و مردم در قبالِ هدایتِ الهی، دو گروه شدند: عدّه ای ایستادگی و انکار کردند و عدّه ای حق را پذیرفته و تبعیّت کردند.
پس سببِ پیدایش تفرقه در میان مردمان جاهلیّت، آمدنِ هدایتِ پیامبرِ الهی بوده است.
و در فراز و فرودهای دورانِ حیاتِ دنیویِ پیامبران الهی و امتحانهای الهی، گاهی تعداد مؤمنین و کافرین تفاوت می کرده و معمولاً اهل ایمان در اقلّیّت بوده اند. بخصوص در امتحانهای اصلی مثل امتحان بعد از شهادت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) که اکثر امّت از هدایت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) روی گردان شدند و خلیفه ای که خدا و رسول تعیین فرموده بود را منکر شده به دنبال غاصبین و ظالمین رفتند...
پس باید مراد از «تفرقه» و «وحدتِ» صحیح به بیانی که در هدایتِ صاحبان معصومِ دین آمده روشن باشد که «چه تفرقه ای» بد است و «وحدت بر گِردِ چه حقیقتی» صحیح است.
آیۀ سوم: « وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا...» (103 آل عمران)
آیات قرآن برای «بازی سیاسی» نازل نشده است.
آیات قرآن برای «مسابقۀ نَفَس گرفتن» نازل نشده است که ببینیم هر فرد می تواند چند آیه را به یک نَفَس بخواند بعد بقیه فریاد «الله الله» سر دهند!
خداوندِ حکیم که قرآن را لغو نفرستاده، و پیامبری که این قرآن، معجزه و آیتِ حقّانیّتِ اوست (صلی الله علیه و آله)، هدایت را فقط و فقط در گرو تمسّک به هر دوی قرآن و عترت (علیهم السلام) دانسته.
بسیاری از آیات قرآن، زمینه دارد که موردِ استفاده از سوی هر دو طرف دعوا باشد. یک طرف می گوید: «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرّقوا...» ، یعنی تو باید حرفت را رها کنی و بیایی حرف مرا گوش دهی. طرف دیگر هم می گوید « و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرّقوا...» یعنی تو باید حرفت را رها کنی و از من تبعیت کنی.
قرآنِ خالی ممکن است ابزار بازی بر روی نیزه در مقابل حجّت معصوم الهی قرار گیرد چنانکه در زمان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) رخ داد.
امّا شیعه می گوید این قرآن، یک آورنده و منزلگاه دارد، او حق دارد آیات قرآن را به طرف خودش بخواند. چنانکه در حدیث متواتر ثقلین نیز آمده.
در احادیث فرموده اند «حبل الله المتین» امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب (سلام الله علیه) است. دوازده امام معصوم، حبل الله المتین هستند.
حضرت صدّیقه کبری (سلام الله علیها) در خطبۀ عظیم و جانسوزشان فرمودند خداوند «امامتِ ما» یعنی امامت دوازده امام معصوم پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله) را «سببِ امان از تفرقه» قرار داده و در جای دیگر فرمودند مَثَل امام، مَثَل کعبه است، مردم باید بسوی او بروند نه او به سوی مردم.
غیر از فرقۀ ناجیه، سایر امّت نرفتند و فرمان قرآن و پیامبر (صلی الله علیه و آله) را عملاً تکذیب کردند، هزار و اندی سال است که خسارت دنیا و آخرت دیده اند و لعذاب الآخرۀ اکبر.
چهارم: آیات نابرابری بعضی مخلوقات از نظر قرآن؛
«قُلْ لا یَسْتَوِی الْخَبیثُ وَ الطَّیِّبُ ...» (100مائده)
«خبیثِ پلید»، با «پاک و نیک» با هم برابر نیستند.
«لا یَسْتَوی أَصْحابُ النَّارِ وَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفائِزُونَ» (20حشر)
اصحاب دوزخ با اصحاب بهشت برابر نیستند، اهل بهشت هستند که رستگارند...
«وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمى وَ الْبَصیرُ (19) وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ (20) وَ لاَ الظِّلُّ وَ لاَ الْحَرُورُ (21) وَ ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشاءُ ...» (22فاطر)
کور و بینا با هم برابر نیستند [مهمتر از بینایی دنیوی و بدنی، بینایی قلبی و روحی است].
تاریکی ها با نور برابر نیست. سایه با گرما برابر نیستند.
زنده ها و مرده ها با هم برابر نیستند، خداوند هر کس را بخواهد می شنواند...
آیه پنجم: سرنوشتِ جماعت و اجتماعِ بر غیرحق و وحدت بدونِ محورِ الهی ؛
«...أَمْ یَقُولُونَ نَحْنُ جَمیعٌ مُنْتَصِرٌ (44) سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ یُوَلُّونَ الدُّبُرَ (45) بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهى وَ أَمَرُّ (46) إِنَّ الْمُجْرِمینَ فی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ (47) یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ ...» (48قمر)
...یا آنکه می گویند ما با هم جمع هستیم، مورد نصرت و یاری خواهیم بود... (انتقام)
به زودی جمعِ آنها پراکنده خواهد شد و پشت به فرار می کنند.
بلکه وعده گاه با آنها در برپایی ساعت (قیامت) خواهد بود و هنگامه ی ساعت، شدیدتر و تلخ تر خواهد بود. همانا مجرمین در گمراهی و عذاب هستند.
روزی که بر روی صورتهاشان در آتش کشیده خواهند شد
[ و به آنها گفته می شود: ] برخورد با عذاب سقر را بچشید...
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین
فرازی از دعای ندبه:
این جامع الکلمۀ علی التقوی؟...
کجاست جمع کنندۀ ی کلمه بر تقوا ؟...
عجّل الله تعالی فرجه الشریف
بعضی مطالب مرتبط:
پاسخ به شبهه رابطه پیامبر و اهل البیت (علیه و علیهم الصلاه و السلام) با غاصبین خلافت:
نیازمند بودن ما انسانها به هدایت عترت معصومین (علیهم السلام) و نقد و رد ادعای کفایت قرآن: اینجا
روابط دوستی:
سالروز ولادت خاتم النبیین حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله
و حضرت امام جعفر بن محمد الصادق سلام الله علیه