مذهب شناسی

بررسی و نقد ادیان و مذاهب

مذهب شناسی

بررسی و نقد ادیان و مذاهب

بایگانی

۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

شهادت حضرت امام جواد علیه السلام

دوشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۳۹ ب.ظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۳۹
امیر طهرانی

السلام علی مولانا الامام علی بن موسی الرضا

شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۰۳ ب.ظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۰۳
امیر طهرانی

بسم الله الرحمن الرحیم

صلّی الله علیک یا بقیّۀ الله ادرکنا


هُوَ الَّذی یُریکُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ یُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ (12)

وَ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ الْمَلائِکَةُ مِنْ خیفَتِهِ وَ یُرْسِلُ الصَّواعِقَ فَیُصیبُ بِها مَنْ یَشاءُ

وَ هُمْ یُجادِلُونَ فِی اللَّهِ وَ هُوَ شَدیدُ الْمِحالِ (13)

لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَ الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یَسْتَجیبُونَ لَهُمْ بِشَیْ‏ءٍ

إِلّا کَباسِطِ کَفَّیْهِ إِلَى الْماءِ لِیَبْلُغَ فاهُ وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ وَ ما دُعاءُ الْکافِرینَ إِلّا فی‏ ضَلالٍ (14رعد)

اوست که برق را به شما نشان می دهد از روی ترسِ شما و از روی طمعِ شما، و ابرهای سنگین و باردار را ایجاد می کند.

و رعد به حمدِ خدا، تسبیح می گوید و فرشتگان از حالت ترس از او تسبیح می گویند،

و صاعقه ها را می فرستد پس آنها را به هر کس بخواهد اصابت می دهد، در حالیکه آنها دربارۀ خداوند مجادله می نمایند، و او شدید المحال است (عقوبت یا غضبش شدید است...) .

برای اوست دعوت حق، و آنانکه از غیر جانب او [دیگرانی را ] می خوانند [آن دیگران] هیچ چیزی را برایشان استجابتی نمی کنند ...(ترجمۀ اجمالی جهت تقریب به معنی)

***

دربارۀ واقعیّات و رخدادها و حوادث دنیای پیرامون، در پرتوی آیات قرآن و احادیث ائمّه دین علیهم السلام- بیان شد که در عوالِم هستی که این دنیا که در دسترس دانشمندان بشری قرار دارد، یک جزء بسیار بسیار کوچک از آن می باشد- ، هیچ چیزی محقّق نشده و نمی شود مگر به خواست و ارادۀ خداوند، خالق بی همتا، «الله» سبحانه و تعالی، که او ولیّ معصومش در هر زمان را مجری و مصدر اراده خویش قرار داده است... این مطلب در پرتوی براهین فطری و عقلی و آیات قرآن و نصوص دین روشن شده و مباحث اطراف آن از جهات دیگر مانند اینکه این به معنی سلب اختیار از انسانها در محدودۀ اختیارشان نیست در جای خود اشاره شد و اینجا بنا به تکرار آن نداریم...

چون طبق بعضی متون دینی میان واقعیّات خارجی در عالم هستی و عواملی فوق العاده نسبت قائل شدیم که معمولاً در دیدگاه بسیاری از تجربه گرایان بشری و غیردینی دیده نمی شوند یا مورد تغافل واقع می شوند، و در واقع همان اموری اند که گاهی «متافیزیک» نامیده شوند، سؤالاتی شنیدم که نشان می دهد بعضی افراد در تحلیل یا تبیین این حقایق یا چگونگی جمع بندی آن با دیدگاه های رایج میان دانشمندان بشری، دچار اشکال یا ابهام هستند. در این باره به حدّی از جواب اشاره می شود که ان شاء الله در این باب راهنمایی لازم انجام شده باشد. قضاوت، بعد از خواندن کامل متن ممکن می شود.

مثلاً در پرتوی متون دین عقیده داریم وقتی رعد و برق واقع می شود، در این جا نوعی تسبیح خداوند دارد انجام می شود...

سُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ سُبْحَانَ اللَّهِ الَّذِی یُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ وَ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ ...

(تهذیب‏ الأحکام- 3 - 115)

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مِنْ خَشْیَتِهِ تَرْعدُ السَّمَاءُ وَ سُکَّانُهَا وَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ عُمَّارُهَا وَ تَمُوجُ الْبِحَارُ و...

حمد از آنِ خداوند است که آسمان و ساکنین آن، از ترس او، رعد می نمایند و زمین و آبادگرانِ آن، از ترس او به لرزه می افتند و دریاها موج می زنند...

(التهذیب‏- 3 -110)


حالا لزومی ندارد فرموده باشند که مثلاً فرشتگان در هر مورد چه کاری انجام می دهند... موجوداتی به نام فرشته (ملائکه) که انسانهای عادی توان دیدن آنها را ندارند- ، طبق متون دین عوامل کارگزارِ الهی در این واقعۀ خارجی دانسته شده اند... و اصل این وقایع و حوادث همگی با حکمتی که نزد خداوند و اولیاء معصومش (علیهم السلام) می باشد که بعضی از آن را بیان فرموده اند.

مشابه این سؤال گاه شنیده می شود: به ما گفته اند افراد ساده و قدیمی این پدیده ها را به خداوند یا مسائل ماورائی نسبت می دهند. اما امروز دانشمندان کشف کرده اند که در اینجا مثلاً پدیدۀ تخلیه بار الکتریکی بین دو قطب انجام می شود و لذا رعد و برق محقّق می شود و تفسیرهای علمی پیرامون آن انجام شده که در کتب دانشمندان فیزیک آمده ...

جواب می گوئیم:

اوّلاً) در میان کسانیکه در رشته های علوم تجربی تخصّص دارند نیز کسانی هستند که با اینکه از اقوال دانشمندان بشری در این ابواب اطّلاع دارند یا در رشته هایی مثل فیزیک و ... متخصّص هستند، امّا معتقدند عامل اصلی و نهایی در وقوع این پدیده ها، غیر از این مطالب فیزیکی و مورد تجربۀ حسّیِ عموم بشر است. نگارنده با اینکه در رشته علوم دینی و شناختی فعّالیّت داشته ام، امّا تا اندازه ای سابقۀ آشنایی در بعضی رشته های ریاضی و فیزیک نیز دارم و دربارۀ بعضی نظریّه ها -  و مطالب فیزیک الکتریسته و حرارت ... - اطّلاع دارم، با این حال رعد و برق را به خواست خداوند و به اذن مولا امام زمان (علیه السلام) می دانم.

ثانیاً) افرادی که آنها را «دانشمند» می خوانید، در طول چند قرن، تئوری های متفاوت و بعضاً متضادّی دربارۀ پدیده های خارجی ارائه داده اند. با اینکه پدیدۀ خارجی، یکسان است مثل زلزله یا تابش نور یا ... تا برسد به مباحث جزئی تر مانند شکافت هسته ای و...، امّا تئوری دانشمندان در طول چند قرن، متفاوت و بعضاً متضاد و متعارض است. آیا در عالم خارج، یک حادثۀ مشابه مانند رعد و برق- رخ داده یا نه؟ پس چرا تئوری ها متفاوت بوده و گاهی که دانشمندی با ادّعای تجربه گرایی- تئوری را ارائه می دهد،  چند سال یا قرن بعد، دانشمند دیگر، آن تئوری را غلط می خواند و تئوری دیگر ارائه می نماید! درحالیکه رخداد مورد نظر در جهان خارج (Objectivity)، یکسان و مشابه است.

امّا دانشمندان الهی یعنی اولیاء دین- ، قول ثابتی دارند، گرچه بعضی چیزها را به طور اجمالی و بدون تفصیل بیان فرموده اند و حسب شرائط مخاطبین یا ...، مطالبی را ناگفته و مکتوم گذاشته اند ...

یکی از جهات آنست که اگر دقّت شود، «تئوری» یا «نظریّه» (Theory) ای که نسبت به پدیدۀ خارجی از سوی تجربه گرایانِ مادّی گرا (Experimental scientist) ارائه شده، بیش از حدّ مشاهدۀ واقعی یا تجربۀ آنهاست. یعنی اگر «بیان»، «بیانِ صِدق» باشد و قرار باشد فقط به حدّ و اندازۀ «مشاهده» یا «تجربه» از پدیدۀ خارجی، گزارش شود، و ذهن انسان، در اطراف مشاهدۀ واقعی و زائد بر مشاهده، شروع به ادّعا و تئوری سازی و تصوّرات مطلوب نکند، در این حالت، اوّلاً بسیاری از حرف و سخنها کوتاه می شود و روشن می شود که بعضی از گزارشها که دانشوران بشری با ادّعای «تجربه» - آنرا ساخته اند، بیش از حدّ تجربۀ واقعیِ آنهاست. لذا دربارۀ یک پدیده، نظریّه های متعارض پیدا شده که گاهی در حد اقلهایی، با هم اشتراکاتی دارند.

بعنوان مثال، دانشمند تجربۀ بشری (Experimental scientist)، وقتی به یک پدیده نظر می کند و سپس سعی می کند با مشابه سازی یا تکرار، به چگونگی تحقّق آن در عالم خارج دست یابد، عادتاً در اینجا بیش از آنچه واقعاً دیده یا حس کرده، گزارش گری می کند. او یک واقعه در جهان خارج مانند زلزله یا... را دیده است. این پدیده را چند بار دیده، یا سعی می کند بعد از محقّق شدنِ آن، عوامل و علّت ها و اسباب وقوع آنرا پیدا کند. قائل هستیم که نوع بشر، بدون تعالیم و تربیت دین، معمولاً آنچه مشاهده می کنند را عادتاً به تصوّرات مطلوبشان می آمیزند که آنها را از اصل واقعه یعنی قدری که واقعاً حس کرده اند -  فاصله می دهد... این یکی از زمینه ها در پیدایش تئوری های متعارض بین مدّعیان مادّی گرا است.

یک نوعِ آن، در بحث «تعمیم» (Generalize - inductive reasoning)تجربه یا به اصطلاح «استقراء» می باشد. تصوّر کنید دانشمند بشری با مشاهدۀ ده نمونه، می خواهد به تئوری دست یابد تا بتواند نمونۀ یازدهم را پیشگویی نماید. در اینجا چند مشکل مطرح است؛ یکی آنکه خود متن عبارت فوق، دلالت روشن دارد که فقط «ده مورد»، موردِ «تجربه» یا «حس» (Perception) یا «مشاهده» (Observation) قرار گرفته، از متن جلمۀ فوق روشن است که مورد یازدهم، موردِ «حس» یا «تجربه» نبوده است. این مطلب با اساس ادّعای کسیکه روش شناخت حقایق را به «حسِّ تجربی» منحصر می شمارد، در تناقض آشکار است، چراکه تعمیم به یازدهم، مورد تجربه نبوده. یعنی ادّعای «منحصر بودن روش شناخت به تجربۀ حسّی و مادّی» با «استقراء» یا «تعمیم»، در تعارض هست. روشن است که خروج و نجات از این تعارض، را نمی توان از خودِ «تجربه گرایی مادیگرایانه» (Scientificmaterialism  - Objectivism) بدست آورد. چون در تجربه گرایی محض، فقط حق داریم در ده مورد مشاهده شده گزارش دهیم نه مورد یازدهم. اینجاست که برای تعمیم مطلبی از موارد مشاهده شده، به چیز دیگری، خارج از این مجموعه، نیاز هست...

البتّه ما میگوئیم در بعضی موارد به کمک عقل یا راهنمایی دین، می توانیم تا حدودی بر طبق مشاهده ها، نسبت به موارد مشابه دیگر، رفتاری داشته باشیم، ولی این غیر از تجربه گرایی مادی گرایانه است.

اگر ادّعا دارید، تنها راه شناخت و ادراک نسبت به عالَم خارج، روش تجربه و تعمیم است، من بعنوان پیروِ دین الهی- به شما اشکال می کنم که خود این جملۀ فوق که ((( تنها راه ادراک حقایق خارجی، تجربۀ حسّی و مادّیگرایانه است)))، خود این مطلب، موردِ تجربۀ حسّی نیست. لذا نظریّه شما دچار یک تناقض است. چون شما ممکن است بعضی حوادث خارجی را «به حس» تجربه کنید، و ما منکر نیستیم که بعضی حقایق خارجی را واقعاً حس می کنیم. امّا این ادّعا که «همۀ حقیقت منحصراً چیزی است که من [گوینده] حس می کنم»، خود این ادّعا را هیچوقت حس نکرده اید!! لذا این دانشور بشری که قائل به چنین نظریّه ای باشد، دچار تناقض گویی شده است. چراکه کسیکه با ابزار «حس» یا «تجربه» به ادراک حقایق می پردازد، حق ندارد چیزی ماورای حس است را انکار کند. «حس» می تواند چیزی را انکار کند که در سنخ محسوسات امّا دروغ یا غیر واقعی باشد.

اشکال دیگر در روش تجربه و تعمیم فوق، آنست که معمولاً عوامل زیادی از واقعیّت خارجی در نظر گرفته نمی شود و بسیار از پیشفرض ها غیر واقعی و با ثابت در نظر گرفتن حوادث خارجی که در واقع شاید متغیّر باشند- و انکار تفاوت ها بهره جسته می شود(c.p). گرچه ممکن است با زیاد کردن تعداد مشاهده، ضریب خطا (Error rate) یا دخالت عوامل دیگر را کاهش داد، ولی به صفر نمی رسد. اینجا نیز محتاج به چیزی خارج از قانون تجربه گرایی محض هستیم و محتاج به کمک عقل و راهنمایی دین هستیم.

ثالثاً) در دین اسلام و مذهب تشیّع، تجربه - اگر در حدّ خودش باشد- را انکار نمی کنیم، بخلاف فرقه های باطلۀ منسوب به اسلام یا اهل کتاب یا اصحاب عرفانهای کاذب یا... که قائل به نوعی ایمان به مطالب غیرواقعی و دروغ یا ایمان به متناقضات هستند... در دین اسلام و مذهب حق، پرداختن به دانستنی ها از جمله دانستنی های تجربی، اگر با هدف صحیح و در محدودۀ صحیح و مأذون انجام شود، حتّی گاهی مورد تشویق هم هست.

. گرچه پیروان دین الهی، به دلیل اینکه دار آخرت بعد از مرگ را محلّ نتیجه و زندگی ماندگار می دانند، لذا برای تجربیّاتی که عمده اثرش به این دنیا ختم می شود، بیش از حد، وقت نمی گذارند. به هر حال علوم تجربی (Science)، می توانند تا حدودی در راستای علم دین باشند و تحت راهنمایی اولیاء دین قرار بگیرند و از عقل بهره بگیرند و بعد از اصلاح بنیانهای فکری به دلالت دین، در محدودۀ مجاز، به فعّالّیت مشغول باشند.

امّا بسیاری از رشته های مربوط به علوم شناختی (cognition - knowledge) مانند فلسفه- به جهت دخالت های توهمّی (مانند خیالات ملاصدرا) معمولاً با دین در تعارض شدیدتری قرار دارند و متأسّفانه گاهی قائل به ایمان به متناقضات هستند!!

رابعاً) فردی که به دین الهی تعلّق دارد، می گوید باران را خداوند می فرستد. کسیکه قدری از فنون تجربی به گوشش خورده ممکن است فوراً تصور کند اینجا اشکال پیدا شده چون ( طبق یک تفسیر رایج و خلاصه) باران ناشی از بار ابرهاست و ابرها از تراکم بخار یا آبهای زمین در اثر اختلاف دمای تغییر و چگالی تشکیل شده ( یا سایر تفسیر های رایج شبیه به این)

امّا جواب آنست که گذشته از بعضی اشکالات که به اصل تجربه گرایی محض و مادیگرایانه وارد کردیم، شما در این جا مشکلی را حل نکرده اید. چون پرسیده شده «علّت» (Cause) این کائنات یا وقایع یا حوادث چیست؟ شما نقطۀ سؤال را به عقب تر برده اید، امّا سؤال را جواب نداده اید. وقتی می گوئید علّتش مثلاً ابرهای باردار است؛ می پرسیم علّتِ ابرها چیست؟ مثلا می گوئید تشکیل ابر از بخارات یا آبهای زمین به علّت اختلاف دمای تغییر ... است (یا دیگر نظریه های مشهور و مشابه در این باره) ، می گوئیم: علّتِ این چیست؟ ...

لذا با عقب بردنِ صورت سؤال، خودتان را مشغول به «شرح الاسم» نموده اید و جواب نهایی نداده اید. یا به اصطلاح دیگر اینجا نیز دچار نوعی «تسلسل» (continuum continuity- rehash- sequence) شده اید، که عقلاً باطل است. یعنی هر عامل را به عامل قبلی در طول هم در همان سنخ نسبت داده اید و توقّع دارید این سلسله همچنان بی جواب ادامه و تکرار شود، لذا نهایتاً مسئله را بی جواب رها کرده اید. 

عقل می گوید این روش که این سلسله عوامل به همین شکل رها شوند باطل است، در واقع عقل در پرتوی تعالیم دین است که می گوید علّت پدیده ها و علّتِ نهایی سلسله علّت ها را نباید در سنخ خود آنها جستجو کرد، بلکه ایجاد کنندۀ نهایی، غیر از سنخ این مجموعه است و خارج از آنست...

لذا یک جواب آنست که کسیکه پدیدۀ فوق را به خواست خداوند می داند، به شما جواب دهد: آن مجموعه سلسله علّت در طول را مجموعاً خداوند خواسته، یعنی مثلا باردارشدن ابرها، تشکیل ابرها و تبخیر آبهای زمین و اختلاف دما و... تا برسد به نقاط اوّلیّه در سلسله علّتها، اوّلاً در شروع امر، به خواست خداوند بوده، و ثانیاً علّیّت هر علّت برای معلول، به خواست و اذن خداوند بر قرار می باشد. چنانکه طبق راهنمایی دین، خداوند را «مسبِّب الاسباب» می دانیم. یعنی هم ایجاد اوّلیه سلسله عوامل و اسباب، به فعلِ او بوده و اینکه چه چیزهایی واقعاً سبب است به خواست اوست، هم بر قراری و جاری بودنِ روابط سببی، به خواست و اذنِ او بوده و هست. چنانکه مواردی از خوارق عادت و نمونه های فوق عادت دیده شده که وقوع آنها مورد اجماع است و در آن، روبط علّی مورد توقّع، به هم خورده مثلاً بیماری که روشهای تجربیِ رایج از درمانش عاجز بوده اند ولی به طریق توسّل به اولیاء دین شفا گرفته - نشان از آن دارد که گر چه در حالت عادی، بعضی روابط علّی بر قرار است امّا در موارد استثنا، کسی هست که می تواند روابط و سلسله علّتها را تغییر دهد... گرچه در همان روابط علّی در حالتهای عادی نیز اولیاء دین اگر بخواهند می توانند بشر را راهنمایی بیشتری نمایند و روشهای انسانها را تصحیح بفرمایند که دانشمندان بشری اینطور دچار سخنان ضدّ و نقیض نباشند. و البتّه ما انسانها در حالت عادی، نسبت به همین اسباب معمول نیز تکالیفی داریم و دین هم در نمونه هایی دستور داده به زندگی در اسبابِ معمول و جایز... لذا آنچه دربارۀ عقیده به فاعلیّت خداوند و علم پیامبر و اهل بیتش صلّی الله علیه و علیهم- به علل و اسباب و مجاری حقیقی در عوالم هستی گفتیم، بدان معنی نیست که ما امروز زندگی در اسباب را رها کنیم ...

خامساً) چه بسیار از مطالب علمی که دانشوران علوم تجربی آنرا به ارائۀ حدس و گمان و احتمال باقی می گذارند و خود آنها ادّعای علم و دانش احاطی به تمام پدیده را ندارند(اعترافات موجود) . بلکه عجب آنست که افرادی که در این رشته ها هستند، معمولاً هر قدر بیشتر فعّالیّت می کنند و دانشمند تر می شوند با سؤالات و مطالب بی جواب و شگفت آورِ بیشتری در کائنات دنیا مواجه می شوند. یک سؤال را جواب می دهند آنهم با حدس نه علم قطعی- ، امّا در عوض با سؤالات بسیار دیگر در همان باب و در ابواب دیگر مربوط به همان پدیده- مواجه می شوند. این نیز نشان از «نقص ادعای استقلال این روش» به تنهایی و به خودیِ خود- دارد. در بسیاری موارد خود دانشور تجربی معترف است که بسیاری از جنبه های پدیدۀ مورد آزمایش، از دسترس تجربۀ او خارج است و لذا کثیری از احتمالات را عملاً کنار میگذارد و سایر شرائط را ثابت در نظر می گیرد ( فرض سایر شرائط ثابت). امّا صانعِ آفرینش، به تمام ذرّه ذرّۀ آنچه آفریده علم و دانش دارد... امّا اگر متذکّر خالق آفرینش بشویم که به تمام جزئیّات و ریز و درشت همۀ مخلوقاتش احاطۀ علمی دارد، با اینکه ما معمولاً به تمام پدیده، علم نداریم، امّا به خالق آنها و حکمت دار بودنِ آنها و... عقیده خواهیم داشت...

سادساً) دانشوری که ادّعای تجربه گرایی محض و مادّیگرایانه دارد و سعی می کند امور ماوراءی را انکار کند، اگر درحالیکه در خانه اش نشسته یا مشغول به آزمایش یا تصوّرات ذهنی است، ناگهان یک زلزلۀ ده ریشتری بیاید!! آیا این دانشور بازهم با خیال راحت می نشیند و شروع به نظریه پردازی کند!؟ هرگز. شک نداریم که در این حالت، این دانشور نیز متذکّر به خداوند شده و حتماً دچار ترس می شود! و می یابد که خداوند توان نجات دادنِ او را دارد ... آن نظریه پردازی ها با خیال راحت، در حال آسایش و نعمتِ خداست، امّا هنگامِ گرفتاری، حال انسان متفاوت خواهد بود!

 

تعجیل در فرج و سلامتی مولایمان حضرت ولیّ امر بقیّۀ الله الحجّۀ بن الحسن علیهما السلام- صلوات

اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم والعن اعدائهم اجمعین.





هر کس که نیست منتظر مصلح جهان        باشد شریکِ جُرم تمام ستمگران

تعداد ذرّۀ ذرّۀ عالم در این جهان                الغوث و العجل یا صاحب الزمان


امیرحسن طهرانی




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۵۵
امیر طهرانی

پاسخ مسئله یکی از فضلا

دوشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۳۲ ق.ظ

دربارۀ تذکر یکی از فضلا و اشکال نسبت به نشر بعضی مطالب ؛

پاسخ:

بعد از تشکر؛

مورد اوّل که اشاره کردید؛ مطلب مسبوق به نشر است لذا اشکال بر من وارد نیست و آن نوع از تقیه اینجا موضوعیت ندارد. انواع دیگر، بحث دیگریست. رعایت تزاحم و دفاع از عقاید حقّه  نیز لازم است...

دربارۀ مورد دوم؛ آن تقیه لازم در غیبت و این دوران که قبل از ظهور هستیم و در جهانِ حاکمیت غیر دین است، را منکر نیستیم و قبلاً هم اشاره شد که اینجا مباحث جنبه بیانِ «علمی و عقیدتی» دارد و از نظر عملی در جهان واقعی، از مرزهای فقهی خارج نمی شویم ان شاء الله. و همچنین گفتیم اظهار بعضی چیز ها بطور صریح، در این دوران غیبت حضرت ولیّ امر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، محدود به محافل اهل ایمان است.

اما در اینجا؛ مستندات عمدتاً از کتب خود مخالفین بوده است. در عین حال مقالاتِ گذشته که اشاره کردید را ان شاء الله مجدّد نگاه می کنم اگر موردی بود که تقیه رعایت نشده بود اصلاح شود.

مورد سوم که اشاره کردید؛ وقتی بلغ الدم شود، علّت انحصاری جعل حکم مرتفع شود، این نوع از تقیه دیگر در کار نخواهد بود. انواع دیگر بحث دیگر است.

مورد چهارم؛ تشخیص مورد و مصداق به عهده مکلّف است و فقیه حکم را می گوید... (فقیه دارای شرائط نه فقیه نماها) - اصول عقاید هم که تقلیدی نیست...

وفّقنا الله تعالی و ایّاکم لمرضاه ولیّه عجّل الله تعالی فرجه الشریف

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۳۲
امیر طهرانی