مذهب شناسی

بررسی و نقد ادیان و مذاهب

مذهب شناسی

بررسی و نقد ادیان و مذاهب

بایگانی

۴ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

پاسخ به شبهه ای ارسالی درباره مهدویت

سه شنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۶، ۰۲:۰۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

صلی الله علیک یا صاحب الزمان ادرکنا

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله- : من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتۀ جاهلیّۀ

کسیکه در حالی بمیرد که امام زمانش را نشناخته، به مرگ جاهلیّت و کفر از دنیا رفته است.

(این حدیث در منابع فرق مختلف اسلامی آمده که در مقالات به مدارک آن اشاره شد)

جوابی کوتاه بر نوشتۀ «جامعه شناسی جامعه امام زمانی و فقدان عنصر تغییر در جامعه» : نوشتۀ طایفی

پیش از ورود به پاسخ لازم به تذکر است که این مبحث، بحثی مفصّل بوده و یادگیری آن مجال مناسب لازم دارد و افراد نباید قبل از دین شناسی، اقدام به نسبت دادن سلیقه هایشان به دین نمایند. چون مقاله و اشکالات مطرح شده ادّعاهایی است که بدون ذکر دلیل و بدون مدرک ارائه شده، لذا نگارنده نیز مطالب عقیدۀ صحیح را بطور اجمالی اشاره می کنم و البته در صورت لزوم ادله عقلی و آیات قرآن و احادیث مستند آن موجود و قابل ارائه می باشد.

برای اظهار نظر در امری دینی و علمی لازم است روش گفتگو پیشتر مشخّص باشد و جایز نیست اظهار نظر بدون دانش و بدون ارائۀ دلیل و مدرک که نوشتۀ مذکور ظاهراً دچار چنین اشکالی است و متأسّفانه دلیل و مدرکی در آن دیده نمی شود.

در سطر یکم ادّعایی به «باور شیعه» نسبت داده شده که گذشته از فقدان مدرک و سند، هیچ برهانی بر آن ارائه نشده است. بلکه با مستندات عقیده شیعه در تعارض است.

ادّعا شده شدّت و گسترش باور به امام موعود [حضرت بقیّه الله المهدی علیه السلام- ] عمدتاً مربوط به زمان صفویّه بوده است. اما بر این ادّعا نیز دلیلی ارائه نکرده، حال آنکه باور شیعه، دربارۀ امامت دوازدهمین امام امامِ این روزگار غیبت که ما در آن قرار گرفته ایم- ، گذشته از براهین فطری و عقلی، برگرفته از متن قرآن و نصوص متواتره رسیده از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله- می باشد. شیعه دربارۀ امامت و امام هر زمان از دوازده امام معصوم و خصوصاً آخرین امام حضرت بقیّۀ الله الحجّۀ بن الحسن المهدی علیهما السلام و عجل الله تعالی فرجه الشریف- ادلّه ای بسیار محکم و روشن دارد از جمله دلایل و براهین فطری و عقلی و قرآنی و نصّ متواتر در منابع فرق مختلف اسلامی که از قبل از صفویۀ رسیده است. اصلی ترین نصوص و احادیث دربارۀ دوازدهمین امام شیعه حضرت بقیۀ الله المهدی علیه السلام- از خود پیامبر اسلام حضرت محمّد -صلی الله علیه و آله- صادر شده، بعنوان مثال در نقل شیعه از حدیث غدیر نیز بوضوح دیده می شود. حدیث غدیری که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله- امامت امامان بعد از خودشان تا روز قیامت را روشن فرمود و بخصوص امام پس از خودشان حضرت امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب و امامت آخرین امام حضرت بقیّۀ الله الحجۀ بن الحسن المهدی علیهما السلام- را یادآور شدند. و دیگر نصوص...

شیعه بر این باور ادلّه ای محکم و روشن و بسیار فراوان دارد که در نوشتار جداگانه اشاره ای اجمالی شد، ولی ظاهرا نویسندۀ مقاله اندک مراجعه ای نداشته که حداقل ببیند ادله این مذهب چی هست! و بدون مراجعه، مطالبی را که بنظرش رسیده ارائه نموده. این ظلم به یک مذهب است که بدون مراجعه به متون آن مذهب و عالمانِ آن مذهب، نسبت هایی پی در پی و بی دلیل اتهام زده شود.

ادّعا شده اسناد تاریخی دال بر ولادت و رشد و غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه- در دسترس نیست.

جواب: اینکه شما اندک مراجعه ای نکرده اید و شروع به اظهار سلیقه نموده اید دلیل نمی شود که مدرکی نباشد؛ بلکه این مطلب مدارک بسیار روشن و محکمی دارد و تمام شیعیان و فقها سالروز نیمه شعبان را ببرکت مقارنت با تاریخ ولادت آن ذات مقدس سلام الله علیه- گرامی می دارند و منابع حدیثی آن نیز موجود است که مربوط به دوران صفویه نیست بلکه به دوران خود ائمّه دین علیهم السلام- متصل است.

چنانکه گفتیم اصل باور شیعه به آخرین امام حضرت بقیّۀ الله الحجۀ بن الحسن المهدی علیه السلام- مستند به براهین عقلی و فطری و آیات قرآن و احادیث رسیده از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و امامان بعد می باشد. این احادیث بسیار فراوان، چند دسته است. بعضی از آن صرفاً به آخرین امام یا ظهور منجی در آخرالزمان... دلالت دارد که از جهت عقلی، فقط بر دوازدهمین امام شیعه تطبیق دارد. بعضی دیگر دلالت بر شخص آن حضرت، نسب آن حضرت که از فرزندان رسول خدا و امیرالمؤمنین علیهما و آلهما السلام هستند - نیز دلالت دارد. بعضی بر اوصاف آن حضرت دلالت دارد که فقط بر دوازدهمین امام شیعه حضرت امام مهدی علیه السلام- تطبیق دارد. چنانکه براهین شیعه بر امامت، دلالت دارد در هر زمان امامی معصوم با اوصاف خاصّی هست که امروز فقط بر ذات مقدس حضرت مهدی امام غائب از دیده ها-  منطبق می باشد. و بسیاری از آن صریحاً به شخص امام این زمان، حضرت بقیه الله الحجۀ بن الحسن المهدی علیهما السلام- دلالت دارد. اخبار و احادیث محکمی که دربارۀ تاریخ ولادت آن حضرت در دسترس و موجود هست نیز مربوط به زمان امامان معصوم قبلی می باشد. بعد از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله- از یکایک معصومین، اخباری دربارۀ دوازدهمین امام رسیده است. چه اخباری که دربارۀ آخرین امام است با اوصافی که فقط به دوازدهمین امام شیعه انطباق دارد. چه اخباری که صریحاً دربارۀ نام و نشان آن ذات مقدس سخن گفته است. چه اخبار و ادله ای که شیعه دربارۀ اصل امامت در هر زمان دارد که امروز فقط بر حضرت مهدی فرزند حضرت امام حسن عسکری علیه السلام- انطباق دارد. و دیگر آثار مثل اخبار متواتره دربارۀ امامت شخص آن حضرت که در کتب علمای مذهب آمده و اشاره به آن چند جلد کتاب لازم دارد.

باور شیعه به امامت حضرت بقیّۀ الله المهدی (علیه السلام)، اوّلا جهت تعبّدی در پیشگاه خالق هستی دارد. خالقی که در تمام لحظات از گذشته تا آینده تا قیامت، خالق ومالک جهان هستی هست و خدایی اش هیچ وقت تعطیل نمی شود و مخلوقات قرار است در پیشگاه او، امتحان بندگی بدهند. به همین رو، امامت امام هر زمان از چهارده معصوم علیهم السلام- نیز تعطیل نخواهد شد و شیعه طبق ادله عقلی و قرآنی و حدیثی، در هر زمان به امامی معصوم عقیده دارد چه غائب باشد چه حاضر و ظاهر که قلب مبارکش، جایگاه حقیقت قرآن است، قرآنی که شب قدر را نشان داده که تقدیرات هر سالۀ تمام مخلوقات در آن شب، بر ساحت مقدس حجت و امام آن زمان عرضه می شود... امامی که هدایت کنندۀ دلها به راه نجات است و دارندۀ دانش الهی پیامبر به تمام ذرّه ذرۀ عالم هستی می باشد و اینکه در برهه ای از زمان غائب باشد یا ظاهر و حاضر؛ قیام بفرماید یا قعود بنماید... تمام اینها از آستان او صادر می شود، چون به ادله عقلی و نقل متواتر، عقیده داریم که سایر انسان ها باید مطیع آن امام باشند نه اینکه برای او تعیین تکلیف نمایند! او کسیست که آسمان و زمین به برکت وجود او باقی است و  اگر لحظه ای نباشد، زمین اهلش را در خود فرو می برد... تمام اینها از نصوص اصیل دین ماست.

اسناد و ادله شیعه در ولادت و تاریخ آن حضرت نیز روشن و موجود است و مربوط به عصر صفوی نیست، بلکه روایاتی که بزرگانی مثل علامه مجلسی در بحارالانوار و دیگران نقل نموده اند، با اینکه عمده ای از آن، در زمان صفویّه در کتب منتشر شده یعنی از جهت انتشار عمومی کتاب، عصر صفوی تأثیر به سزایی داشته- اما خود خبر و حدیث، با سند متصّل، دلالت دارد بر زمان قبل از صفویه تا می رسد به زمان قبل از شهادت حضرت امام حسن عسکری پدر مولایمان امام زمان علیهما السلام- . (اسناد حدیثی موجود و اکنون قابل ارائه است)

متأسّفانه سخن نویسندۀ مقاله دربارۀ تاریخ ولادت آن حضرت، توهین بزرگی به مذهب شیعه و تمام شیعیان و فقها و علما می باشد که همگی نیمه شعبان را ببرکت سالروز ولادت آن ذات مقدس گرامی می دارند...

برای بررسی تفصیلی و یادگیری مقوله امامت در عقیده شیعه خصوصا امام زمان علیه السلام- باید افرادی که طالب هستند از منبع مورد اعتماد وقت گذاری نمایند و یاد بگیرند، نه اینکه یاد نگرفته شروع به بافتن بنمایند و با یک انکار، توقع داشته باشند چندین جلد کتاب را من در اینجا یکجا برایشان ارائه کنم! علمای مذهب، در طول دوران غیبت و پیش از آن، کتب متعددی دربارۀ آثار و اخبار رسیده از معصومین (علیهم السلام) دربارۀ امامت آن حضرت، اوصاف آن حضرت، تاریخ و وقایع ولادت آن حضرت، غیبت آن حضرت و وظایف شیعه در دوران غیبت آن حضرت، اوصاف دوران ظهور آن حضرت و... نوشته اند، از جمله کتب مشهور النجم الثاقب مرحوم محدث نوری، مکیال المکارم مرحوم موسوی اصفهانی و دیگر کتب است که آثار رسیده دربارۀ آن حضرت را گردآوری نموده و پیرامون آن بحث انجام داده اند... از جمله آثار در این مجموعه ها، نقل اخبار کسانی است که در همین عصر غیبت کبری، محضر آن حضرت شرفیاب شده اند و به توفیق دیدار آن ذات مقدس نائل گشته اند که عمده ای از آن اعتبار دارد و دلالت روشنی دارد و عمده این قبیل شبهات را مرتفع ساخته است. از نقل تواتر اجمالی در وقوع ملاقات با آن حضرت تا اخبار بسیار فراوان از معجزات نقل شده دربارۀ آن حضرت. اینها همه مربوط به عصر غیبت است به اضافه اخبار رسیده دربارۀ وقایع اطراف شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام - ، ماجرای ولادت آن ذات مقدس، ماجرای غائب شدن آن ذات مقدس که بطور مکتوب و مستند در منابع اصلی مذهب شیعه و کتب حدیثی معتبر نزد علما، در دسترس و اکنون موجود می باشد. لذا غائب بودن آن ذات مقدس و اینکه در این امتحان الهی، جامعه امروز از حضور آشکار آن حضرت محروم است، هرگز به این معنی نیست که در اصل عقیده به آن حضرت، کوچکترین خللی جایز باشد.

بعنوان نمونه در احادیث امامان گذشته علیهم السلام- هر امام درباره جانشین بعد از خود و بقیۀ امامان بیاناتی روشن فرموده اند تا برسد به غدیر که خاتم پیامبران، جانشینان بعد از خود را معرفی فرمود. مثلاً در بعضی احادیث ولادت حضرت بقیه الله المهدی علیه السلام و جعلنافداه- را به جریان ولادت حضرت موسی بن عمران علی نبینا و آله و علیه السلام- تشبیه کرده اند. که با اینکه ظالمین زمان می خواستند از ولادت چنان شخصی که قرار است بساط ظلم را بر چیند، جلوگیری نمایند و همچنانکه فرعون، کودکان به دنیا آمده را قتل عام می نمود تا چنان شخص موعودی از بین برود، در عین حال به خواست خدا و به قدرت معجزه آسای الهی، همان کودک حضرت موسی- اتّفاقاً در دربار خود فرعون بزرگ شد و این ماجرا در قرآن آمده، امامان قبل، در احادیث بیان فرموده اند که واقعه ولادت امام دوازدهم فرزند حضرت امام حسن عسکری علیه السلام-، شبیه ماجرای به دنیا آمدن حضرت موسی است. و از قضا هم در روایات آمده و هم تاریخ قطعی نقل کرده که در سالهای حکومت ظالمین در زمان حضرت امام حسن عسکری پدر امام زمان علیهما السلام- که معتمد عباسی علیه اللعنه چون اخبار رسیده از پیامبر دربارۀ ولادت چنان شخصی را شنیده بود که قرار است بساط ظلم را برچیند، شبیه فرعون، کودکان را قتل عام می نمود. ولی آن حضرت به اعجاز الهی به سلامت ماندند تا سال شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام- که امامتشان آغاز گردید. اما احادیث شیعه روشن و مربوط به قبل از صفویه و نقل از کسانی است که در همان زمان وقایع اطراف ولادت آن حضرت و پیش از شهادت حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) حضور داشته اند، در به دنیا آمدن آن ذات مقدس در شهر سامرا (255 -256 ه.ق) و سپس سایر وقایع تا شهادت مظلومانۀ پدرشان حضرت امام حسن عسکری علیه السلام- و رخ دادن معجزاتی از حضرت امام مهدی و سپس غائب شدن آن حضرت که نوّاب چهارگانه آن حضرت مربوط به این عصر غیبت اول غیبت صغری- هستند و بعد از اتمام غیبت صغری که دوران نیابت خاصّه تمام شد و دوران غیبت کبری شروع شد که آن حضرت نائب خاصّی نخواهند داشت و همین دوران غیبت کبری است که اکنون به درازا کشیده و نهم ربیع الاول امسال، حدود 1180 سال از امامتِ آن حضرت گذشته است. این ذات مقدّس که غائب از دیده هاست و آسمان و زمین به برکت او برپاست، و ادله شیعه دربارۀ طول عمر آن ذات مقدس به خواست خدا نیز در کتب مذهب آمده و شبهات آن پاسخ داده شده. اینها برگرفته از نصّ صریح و روشن و محکم است که مربوط به زمان خود معصومین (علیهم السلام) می باشد. و شیعه اتفاق نظر دارد که آن نیابت خاصّه چهار نائب خاص آن حضرت با وفات چهارمین نائب جناب علی بن محمد سمری علیه الرحمه- تمام شده و کسی حق ندارد در اینجا و این دوران غیبت کبری که اکنون در آن هستیم- ادعای نیابت خاصه از طرف آن حضرت داشته باشد و این مطلب محل اجماع علمای ماست. و بعضی از فقها که دارای شرائط باشند در طول دوران غیبت کبری، بعنوان «وکیل» آن حضرت اموراتی را در طاعت امر آن امام انجام می داده اند. ( که بعضی آنرا «نیابت عامّه» می نامند)

ملاحظه می شود آنچه در نوشتۀ مذکور ادعا شده، و هیچ مدرک و دلیلی هم برایش ارائه ننموده، هم خلاف عقل است و هم خلاف ادلۀ قرآنی و حدیثی شیعه دربارۀ آخرین امام، و اصلاً جایگاه امامت و مقام امام و ولایت و خواستگاه رجوع به امام در عقیده شیعه، با عمده ای از آنچه نویسندۀ مقاله اشاره نموده مغایر است و آنچه نوشته با مدارک تاریخی موجود نیز مغایر است.

شیعه در مراجعه و شناخت امام، جهات الهی و فطری و تعبّدی دارد و مباحث شیعه، چه شناخت امام بعنوان عقیده ای اصیل در مذهب ما، و چه وقایع مربوط به امام، جنبه های بسیار عمیق دیگری دارد که در کتب فراوان مذهب آمده است و همچنین در کتبی که فقها و علمای مذهب در طول دوران غیبت در پاسخ به مخالفین مذهب ما نوشته اند، بحثهای بسیار روشن و فراوان آمده با نصوص از زمان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) .

این ویژگی آخرین امام شیعه حضرت بقیّۀ الله المهدی (ارواحنا فداه) که قرار است بخواست خداوند بساط ظلم را بکلّی از زمین برچیده نمایند و عدل الهی و فضل ولایی شان را در جهان فراگیر نمایند، نیز با بعضی از آنچه در نوشتۀ مذکور اشاره شده کاملاً متفاوت و بعضاً متضاد است.

شیعه این ویژگی را یکی از ویژگی های مربوط به دوازدهمین امام بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله- می داند. نه اینکه معرفت آن امام و لوازم عقیده به آن امام، منحصر باشد در این که قرار است کسی بیاید و ظلم را برچیند. خیر. عقیده شیعه به امامتِ شخص آن حضرت، برگرفته از عقل و فطرت و قرآن و نصوص متواتره، بسیار گسترده تر و عمیق تر از اینهاست و جهات الهی دارد که البته یکی از ویژگی های مربوط به آخرین امام حضرت امام مهدی (علیه السلام) آنست که آن ذات مقدس قرارست بساط ظلم را از روی زمین، بکلّی برچینند، نه اینکه مطلب منحصر به این کار آن حضرت باشد. شیعه این عقیده را از کتاب خدا و فرمایش متواتر پیامبر خاتم و احادیث یکایک معصومین درباره آخرین معصوم و برگرفته از براهین عقلی و فطری می داند و هرگز هیچ شیعه ای وجود نداشته که چنین عقیده ای را از جهت تشکّل های اجتماعی و سیاسی حاصل کرده باشد. شیعه عقیده به این شخص را رکن اصلی دین می داند که اگر کسی این مورد عقیده سالمی داشت، روز قیامت در پیشگاه خداوند سبب نجاتش خواهد بود و لو در اعمال و رفتار کوتاهی داشته باشد (که البته باید سعی کند از خطا دور باشد و وظایف را انجام دهد). و اگر کسی در این باره عقیده نادرستی داشت، حتّی اگر در این دنیا بهترین کارها را هم انجام دهد، در آخرت در دوزخ خواهد بود. و این خواست خداوند برای امتحان مخلوقاتش می باشد که راه خدا پرستی، را خدا باید تعیین کند نه ما. البته ممکن است گفته شود اثر این عقیده در عرصۀ اجتماع چیست؟ که این بحث دیگری است و بعضاً زمینه بعضی اختلافات هم بوده، ولی یقیناً در جامعه ای که فرد فردِ تشکیل دهندۀ آن جامعه، شناخت صحیحی داشته باشند و در راه اطاعت حضرت امام زمان علیه السلام- باشند، یقیناً چنین جامعه ای به رضای خالق که رازقِ آنهاست- ، نزدیک تر خواهد بود و در دنیا هم وضع مناسب تری خواهد داشت، تا جامعه ای که بجای شناخت دین، هر فرد بخواهد سلیقه اش را محور قرار دهد تا جامعه ای غیرخداپرست حاصل شود، شبیه دوران جاهلیت قبل از بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله).

هیچ شیعه ای هم نبوده که اصل این عقیده را از حوادث اجتماعی بدست آورده باشد. کما اینکه در بحث با مخالفین شیعه دربارۀ امامت بلافصل امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله)، بطلان امامت دیگران را روشن کرده ایم، مثل آن، دربارۀ آخرین امام نیز هست. پس مباحث عقیده مذهب حق به امام، اوّلا و بالذات با بحث آثار اجتماعی تفاوت دارد.

 اگر عقیده سالم در این باره پیدا شد، اصلاً در بعضی از آنچه نویسندۀ مقاله اشاره کرده، مشکل از اساس حذف می شود و نیازی به طرح آن نمی ماند.

البتّه یقیناً این عقیده و معرفت به امام زمان علیه السلام و عجل الله فرجه- که یکی از ویژگی های مربوط به ایشان، بحث ظهور ایشان و فعل ایشان در برچیده کردن بساط ظلم می باشد، در تقویت روح امید مؤمنان اثر جدّی داشته و دارد. مؤمنانی که در طول دوران تاریخ غیبت کبری و پیش از آن مورد ظلم های فراوان از سوی ظالمین و حاکمین بوده اند. اما نباید اصل و ریشۀ عقیده به امامت حقّه خصوصاً در این زمان یعنی امامت حضرت بقیّۀ الله المهدی (علیه السلام) را نتیجۀ این حوادث روزگاران دانست. بلکه برعکس، اگر امیدی به نجات از همۀ شرور و بدی ها بوده، این امید برگرفته از عقیده صحیح در امامت آن حضرت می باشد نه برعکس. امید به نجات از بدی ها و شروری که یکی از آنها این ظلمهایی است که نویسنده اشاره کرده از جمله حاکمین ستمگر و... از برکات این عقیده است. اما در عقیده شیعه، ظلمهایی مهمتر مطرح است که از نظر زمانی قبل از زمان این مشکلاتی است که نویسنده اشاره کرده، و مهمترین آن، ظلمهایی است که بر برگزیدگان الهی امامان قبلی علیهم السلام- رفته است. امامانی که شیعه یک ذره ظلم بر آستان ایشان را قابل قیاس با تمام ظلمهای جهان نمی داند، چون ایشان را قابل قیاس با سایر انسان ها نمیداند. و وعدۀ اصلی الهی برای ظهور آخرین حجّت خدا حضرت بقیه الله امام این زمان، برای گرفتن انتقام از ظلم ظالمین بر آن ذوات مقدسه است که بسیار مهمتر است از درگیریهای دیگران. مثلاً اگر همین نویسنده قدری تأمل می کرد که حقیقت ظلم و حقیقت عدل چیست و اصلاً هدف از خلقت ما مخلوقات چه بوده و قرار است در این دنیا چه کار کنیم؟ و توجّه کند که بسیاری از کشورها و گروه ها و اقوام موجود در جوامع، یکدیگر را ظالم می خوانند و این درگیریهای این دنیایی اساساً چقدر ارزش دارد...؟! اگر این امور را از منابع روشن دینی و عقلی و حدیثی یادبگیرد، آنوقت قدری می فهمد که ظلمهای مهمتری در زمانهای قبل شده ... و اگر دقت شود، بعضی افرادی که در این روزگار ادّعای مظلومیّت دارند خودشان هم چندان بی تقصیر نیستند !!... تا چه رسد به ظالمین که بجای خود. و البته عقیده داریم وقتی آن حضرت تشریف آورند، همین ظملها نیز از میان خواهد رفت، اما یک وعدۀ الهی که انبیاء و معصومین گذشته وعده داده بوده اند و بدان امید دارند، چنین وعدۀ الهی که آیات بسیاری از قرآن درباره اش نازل شده و نتیجه و ثمرۀ خلقت جهانها و پیامبران گذشته بوده است را نباید خلاصه نمود به مسائل کم ارزش روزگاران که گاهی می بینیم خودشان هم معترفند به درگیری های زودگذر با یکدیگر...

اگر این عقیده از منبع صحیح یعنی کتاب خدا و عترت معصوم علیهم السلام- گرفته شد و نه از سلیقه های شخصی و نه از خواستگاههای کم ارزش روزگاران، آنوقت قدری روشن می شود چرا و به چه کسی قرار است معرفت و اطاعت داشته باشیم و ظلم چیست و زمان ظهور چه اتّفاقی قرار است بیفتد و وظیفۀ ما در غیبت چیست و در ظهور چه خواهد بود!؟

ما طبق همان روایات و آثاری که عقیده به اصل مهدویّت و همچنین وقایع دوران غیبت و ظهور را از آن گرفته ایم، طبق همان آثار و دیگر براهین قائلیم ظهور فعل خداوندی است که بطور دفعۀ بغتۀ- واقع خواهد شد و ما مخلوقات هیچ کاری نمی توانیم در ایجادِ آن داشته باشیم بجز وظایف و آنچه خود ائمّه دین علیهم السلام- فرموده اند از دعا و درخواست از خداوند برای محقّق شدن ظهور تا سایر وظایفی که برای این دوران فرموده اند. لذا اتّفاقاً بینش و معرفت صحیح در این امر، سبب می شود نیروها صرف خیال پردازی نشود، خیال پردازی هایی که بعضاً با یکدیگر درگیری هم دارند! بلکه در راههای واقعی مصرف شود. ظهور پدیده ای است که دربارۀ آن، همۀ انسان ها محتاج و نیازمند به لطف خداوند هستند. این یکی از آیات بندگی و احتیاج مخلوقات به خداوند و ولیّ او عجل الله فرجه- می باشد. لذا باید جهان بینی اصلاح شود که بفهمیم در چه برهه ای از زمان هستیم و در این برهه قرار است چه کار کنیم.

کما اینکه در نگاهی به آنچه در نیم قرن اخیر واقع شده نیز به روشنی می بینیم که ادّعاهای حرکتهای بزرگ در راستای دخالت در کار خداوند، نه تنها اثر مطلوب نداشته، بلکه خود، تبدیل شده به ظلمی بزرگ تر روی سایر ظلمها!!

لذا اگر به خود اجازه می دهید دربارۀ ظهور امام زمان (علیه السلام) و آثار و پیامدها و وظایف انسان در این باره سخن بگوئید و بخود اجازه می دهید چیزی را به آن حضرت نسبت دهید، پس واجب است مطلب مستند به آثار رسیده از خود ذوات مقدسه عترت معصومین علیهم السلام- باشد نه اینکه هم از نام و اعتبار ایشان استفاده کنید و هم در حاشیه، سلیقه تان را بچینید.

 بعنوان مثال اتّهامی -خصوصاً در نیم قرن اخیر- در میان عموم منتشر شده که عده ای هستند که قائلند باید ظلم و ستم را زیاد کنیم تا ظهور تسریع شود! البته این اتهام در سالهای اخیر کمرنگ تر شده ولی به هر حال نگارنده که گروههای مذهبی متعدّد را می شناسم تا به حال چنین موجودی را در هیچ جایی از کرۀ زمین ندیده ام که بگوید باید ظلم را زیاد کنیم که ظهور بشود! این اتهام اول بار ظاهرا از ناحیه یک فرد هندی از سایر ادیان- بر جمعی اهل دیانت زده شده. ملاحظه می شود که خود همین مباحث هم گاهی مورد سوء استفادۀ ابزاری واقع می شود برای سلطه. نتیجه اینکه بیچارگی مخلوقات به سوی خداوند برای رسیدن به ظهور حضرت ولی امر بقیه الله المهدی علیه السلام- بیشتر و بیشتر می شود...

اینکه ظهور را حادثه ای بغتۀ یعنی دفعتا می دانیم که مخلوقات هیچ نقشی در ایجاد آن ندارند، یک اصلی است که از خود ادله این بحث بعضی منطوقا و بعضی مفهوما- گرفته شده، مثل احادیث متواتره که چنین عباراتی دارد «یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا» آن حضرت، زمانی که قیام می فرماید برای اینکه زمین را از عدل و قسط پر نماید، پیش از آن، زمین از ظلم و جور پُر شده است (که در جهانِ امروز کما بیش مشاهده هم می شود). ملاحظه می شود همان ادله ای که دلالت بر ظهور آن حضرت و امور مربوطه دارد، همان ادله دلالت دارد که تا قبل از ظهور، ظلم و جور بیشتر و بیشتر می شود. البتّه برای اهل فهم روشن است این ادّله دارد یک واقعۀ خارجی را بیان می کند و هرگز بدان معنی نیست که مؤمنین خودشان را عامل ظلم و جور قرار بدهند. لذا اینکه می گوئیم ما زمینه ساز ظهور به معنایی که گفته شد- نیستیم، هرگز به این معنی نیست که وظایفمان در این غیبت را ترک کنیم یا خدای ناکرده در جهت تشدید ظلم قدم برداریم. اما سبب می شود که بدانیم قرار است چه حادثه ای رخ دهد و ما در این دوران قرار است چه کنیم و... لذاست که گاهی افراد اگر شرّشان را از دیگران نگه دارند، از اقدام کردنشان مفید تر است کما اینکه در نیم قرن اخیر دیده ایم اقداماتی که به بهانه هایی مانند حاکمیت دین انجام شده، امّا نتیجه اش منفی تر از ترک آن بوده!

لذا طبق ادله ای که اصل عقیده به مهدویّت از آن حاصل شده و دیگر ادلّه منطوقاً یا مفهوماً- ظهور را حادثه ای دفعتاً بغتۀ- می دانیم یعنی یکدفعه از سوی خدا واقع می شود و کارِ ما انسانها نیست و اتّفاقاً به دلالت احادیث، حادثه ای بسیار اعجاز آمیز و شگفت آور خواهد بود و به برکت آن، اتّفاقات خارق العاده ای رخ خواهد داد که انسانهای قبل از آن، از ذرّه ای از آن عاجزند... تمام اینها از متن روایات مأثوره از معصومین علیهم السلام- استفاده می شود و مربوط به دوران صفویّه نیست.

لذا انسانها اوّلاً باید بصیرت و معرفتشان را از منبع صحیح بدست آورند و وظایف خود را بشناسند، بعد به وظایفی که دارند بپردازند، از دعا برای آن حضرت و مسئلت ظهور از خالق بی همتا تا سایر وظایفی که فرموده اند... تا بجای حل مشکل، بر مشکلات نیفزایند!

و البتّه حقایق عقیدتی دینی را اوّلاً و بالذات نباید با اصطلاحات جامعه شناختی یا سیاسی آمیخته نمود. بلکه هر فرد باید اوّل عقاید صحیح را پیدا کند که بفهمد برای چه آفریده شده و در این دنیا قرار است چه کار کند، و سپس در عرصه های مختلف، مسیر صحیح خود را پیدا کند، نه اینکه از ابتدا دینش را لابلای افکار و اندیشه هایی که از یک عدّه انسان عادی وخطاکار حاصل شده، بگیرد، چون این اسمش خداپرستی نیست، بلکه نوعی بت پرستی می شود.

بحث از آثار و تبعات عقیده به امامت آن حضرت عجل الله فرجه- در عرصه های مختلف، نیز در تبع پیدا شدن عقیدۀ صحیح خواهد بود نه بالعکس.

بطور کلّی نوشتۀ مذکور، با عقیده شیعه دربارۀ مهدویّت، مغایر است و متأسّفانه بدون شناخت صحیح، اقدام به اظهار سلیقه های غلط شده گرچه لابلای آن به بعضی وقایع اجتماعی اشاره شده است.

و السلام علی من اتّبع الهدی

(آنچه نوشتم از آیات و روایات استفاده شده و در صورت لزوم آدرس نصوص دینی و مباحث دلالی حول آن موجود می باشد.)

امیرحسن طهرانی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۶ ، ۱۴:۰۹
امیر طهرانی

ثمره ی خلقت در ایام برائت

پنجشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۰۴ ق.ظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۶ ، ۱۰:۰۴
امیر طهرانی

9 ربیع الاول

دوشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۳۰ ب.ظ



اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک


مجالس سرور بدون گناه با پوشش.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۶ ، ۲۲:۳۰
امیر طهرانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۶ ، ۱۹:۲۸
امیر طهرانی