مذهب شناسی

بررسی و نقد ادیان و مذاهب

مذهب شناسی

بررسی و نقد ادیان و مذاهب

بایگانی

استقبال از فاطمیه

چهارشنبه, ۶ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۳۶ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

صلّی الله علیک ایّتها الصدّیقۀ الطاهرۀ الشهیدۀ لعن الله قاتلیک یا فاطمۀ الزهراء

آجرک الله یا بقیّۀ الله

قسمت نخست از خطبۀ جانسوز و نورانی حضرت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها- بمناسبت ایّام محرّم ذکر شد. آدرس

اکنون که تا ایّام شهادت حضرت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها- فاصلۀ زیادی نیست، قسمتهایی دیگر از این بیانِ عظیم ذکر می شود. در قسمت پیش، آن ذات مقدّسه بعد از خطابی همگانی، بخشهایی را در عتاب و بیان ظلم غاصبین خلافت و همراهانشان که عمدتاً در زمرۀ مهاجرین بودند- روشن فرمود. در این قسمت از خطبه، مطالبی نیز خطاب به گروه انصار و در سرزنش و توبیخ آنها به جهت یاری نکردنِ اهل البیت و سُستی در مقابله با ظالمین و همراهی با آنها، روشن فرموده است. در این قسمت، حضرت زهرا سلام الله علیها- صریحاً آیاتی از قرآن را قرائت نمود که نشان از دعوت این گروه و اتمام حجّت برای ایستادگی و جنگ در مقابل گروه غاصب و همراهانشان بود، امّا اینها نیز اهل البیت را یاری نکردند و همگی مورد ذمّ و سخط آن حضرت قرار گرفتند... 

... ثمّ رمت بطرفها نحو الأنصار فقالت: ...

ما هذه الغمیزة فی حقّی و السنة عن ظلامتی؟! أ ما کان رسول الله (صلّی الله علیه و آله) أبی یقول المرء یحفظ فی ولده!؟ سرعان ما أحدثتم و عجلان ذا إهالة و لکم طاقة بما أحاول و قوّة على ما أطلب و أزاول. أ تقولون مات محمّد (صلی الله علیه و آله) ؟! فخطب جلیل استوسع وهنه و استنهر فتقه و انفتق رتقه. و أظلمت الأرض لغیبته و کسفت الشمس و القمر و انتثرت النجوم لمصیبته و أکدت الآمال و خشعت الجبال و أضیع الحریم و أزیلت الحرمة عند مماته، فتلک و الله النازلة الکبرى و المصیبة العظمى لا مثلها نازلة و لا بائقة عاجلة، أعلن بها کتاب الله جلّ ثناؤه فی أفنیتکم و فی ممساکم و مصبحکم یهتف فی أفنیتکم هتافاً و صراخاً و تلاوة و ألحاناً، و لقبله ما حلّ بأنبیاء الله و رسله، حکم فصل و قضاء حتم «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ» (الآیۀ)    

...سپس حضرت فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) ، رویِ سخن را به جماعت انصار گردانید و فرمود: ...این سُستی که در حقّ من دارید چیست؟! و این خوابی که در حقوق من - که به ظلم غصب شده- دارید چیست؟!

آیا رسول الله (صلّی الله علیه و آله) پدرم - نمی فرمود: «مرد دربارۀ فرزندانش حفظ شود.»؟. چه زود بدعت وارد کردید و چه سریع عهد را شکسته و حق را رها کردید... . درحالیکه بر آنچه می خواهم توان دارید و بر آنچه من طلب می کنم و چاره جویی می نمایم قوّت دارید. آیا می گوئید محمّد (صلّی الله علیه و آله) از دنیا رفت و تمام شد!؟ پس شأن و مقامی بس جلیل است که وهن و شکستنِ آن، جایز و آسان شمرده شده و راهش وسعت خواهی شده، و زخمِ بسته اش، گشوده گردیده؛ درحالیکه زمین بخاطر غیبت او تاریک شد و خورشید و ماه گرفته شد و ستارگان به خاطر مصیبت او ریخته گشت و آرزوها قطع شد و کوهها خاشع و افتاده شدند و حریمها از بین رفت و حرمتها کنار گذاشته شد هنگام از دنیا رفتنِ او، پس قسم به الله که این پیش آمدی بزرگ و مصیبت عظمایی ست که مثل آن هیچ پیش آمدی نیست و نه هیچ حادثۀ سختی در دنیا. که کتاب خداوند جلّ ثنائه- آنرا اعلام کرده در خانه هاتان و صبح گاهتان و شامگاهتان با فریاد و شیون و تلاوت و لحنها و برای قبل از او، آنچه را که مردمان گذشته با پیامبران الهی کردند، حکمی قطعی و قضاء حتمی که : «و محمّد (صلی الله علیه و آله) نیست مگر فرستاده ای که قبل از او رسولان رفته اند، آیا پس اگر او بمیرد یا [بلکه] کشته شود شما بر عقبهای خودتان [و دوران جاهلیّت و کفر] بازگشت می کنید؟! پس هر کس به گذشته اش بازگشت کند، هرگز به خداوند هیچ ضرری نمی رساند و خداوند به زودی شکرکنندگان را جزا خواهد داد.»

إیها بنی قیله، أ أهضم تراث أبی و أنتم بمرأى منّی و مسمع و منتدى و مجمع؟! تلبسکم الدعوة و تشملکم الخبرة و أنتم ذوو العدد و العدّة و الأداة و القوّة و عندکم السلاح و الجنّة، توافیکم الدعوة فلا تجیبون و تأتیکم الصرخة فلا تغیثون و أنتم موصوفون بالکفاح معروفون بالخیر و الصلاح؟! ...

ای فرزندان قیله [دو قبیله از انصار]، آیا من در حقّ پدری ام شکسته و مغلوب می شوم حال آنکه شما در دیدِ من هستید و در موقعیّتِ شنیدنِ سخن من و نظرگاهِ یکدیگر و در جمع تان قرار دارید. این دعوتِ من شما را می گیرد و خبر آن شما را شامل می شود، درحالیکه چندین نفر هستید و آمادگی و وسیله و توان دارید و سلاح و سپر نزدتان هست. این دعوت من به شما می رسد امّا جواب نمی دهید و دادخواهی ام نزدتان آمده امّا فریادرسی نمی کنید، حال آنکه شما پیش از این، وصف شده بودید به پهلوانی و معروف بودید به خیر و صلاح!؟ ...

[الی ان قالت (صلوات الله علیها): ]... فأنّى حزتم بعد البیان و أسررتم بعد الإعلان و نکصتم بعد الإقدام و أشرکتم بعد الإیمان!؟ بؤساً لقوم نکثوا أیمانهم من بعد عهدهم و همّوا بإخراج الرسول و هم بدءوکم أوّل مرّة، أ تخشونهم؟! فالله أحقّ أن تخشوه إن کنتم مؤمنین.

... پس چه شد که بعد از واضح شدنِ حقیقت، رفتید!؟ و بعد از آشکاری، مخفی نگه داشتید و پس از روآمدن، برگشتید و بعد از ایمان، شرک ورزیدید؟! ننگ باد بر قومی که سوگندهایشان را بعد از عهد شکستند و همّت کردند به بیرون کردنِ رسول خدا، درحالیکه اینها اوّل شروع به جنگ با شما نمودند. آیا پس از چنین کسانی می ترسید؟! امّا خداوند بایسته ترین است که از او بترسید اگر مؤمن هستید.» (الآیه)

ألا و قد أرى أن قد أخلدتم إلى الخفض و أبعدتم من هو أحقّ بالبسط و القبض و خلوتم بالدعة و نجوتم بالضیق من السعة. فمججتم ما وعیتم و دسعتم الّذی تسوّغتم. «فإن تکفروا أنتم و من فی الأرض جمیعاً فإنّ الله لغنیٌّ حمید.» (الآیه).

بدانید که قطعاً می بینم شما را که بر آسوده نشستن پایداری نمودید و آنکس که بر بسط و قبض سزاوارترین بود [یعنی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)] را دور داشتید و به جهت رفاه و آسایش، ترک کردید و بجای راهِ گشوده، با گرفتاری نجات خواستید [عن الاحتجاج] !

پس آنچه قبلاً نگه داشته بودید را دور ریختید و آنچه را نوشیده بودید، بیرون ریختید.

 «پس اگر شما و همۀ کسانیکه در زمین هستند همگی کافر شوید [هرگز به خداوند ضرری نمی رسد] پس خداوند بی نیاز و حمید است.» (آیه).

ألا و قد قلت ما قلت هذا على معرفة منّی بالجذلة التّی خامرتکم و الغدرة الّتی استشعرتها قلوبکم. و لکنّها فیضة النفس و نفثة الغیظ و خور القناة و بثّة الصدر و تقدمة الحجّة. فدونکموها فاحتقبوها دبرة الظهر نقبة الخف باقیة العار موسومة بغضب الجبار و شنار الأبد موصولة بـِـ «نار الله الموقدة الّتی تطّلع على الأفئدة».

فبعین الله ما تفعلون «و سیعلم الّذین ظلموا أیّ منقلب ینقلبون» و أنا ابنةُ «نذیرٍ لکم بین یدی عذاب شدید»، فاعملوا إنّا عاملون و انتظروا إنّا منتظرون...

بدانید که من گفتم آنچه را گفتم و این درحالیست که می شناسم این خوش خیالی که با جان شما آمیخته شده و مکر و فریبی که دلهای شما آن را بخود گرفته. امّا آنچه بیان داشتم، جان است که بر لب رسیده و بازدمِ غضب و اندوه و تنگیِ توانم و گشایشی برای سینه ی غم گرفته، و پیش داشتنِ حجّت و قطع کردن عذرتان.

پس این شما و این شترِ خلافت که گرفتید آنرا و ببرید درحالیکه پشت کرده با پای لنگان و درحالیکه که ننگ و عارِ این جنایت -غصب خلافت- ، باقی خواهد بود و نشان زده شده به غضبِ خداوندِ جبّار و ننگِ جاودانه. و رسیده به «آتش افروختۀ الهی که بر جانهای اهل دوزخ شعله ور گشته» (آیه)  

پس در پیش چشم خداست آنچه انجام می دهید «و بزودی خواهند دانست کسانیکه ظلم کردند که به کدامین جایگاه می روند» (آیه) و من، دختر پیامبرِ «بیم دهنده بر شما هستم در پیش روی عذابی شدید [و نزدیکیِ قیامت] »، پس عمل کنید که ما عامل هستیم و منتظر باشید که ما منتظر هستیم...

[تذکّر: این جملات سنگین، هنگامی بکار می رود که حقّ روشن و آشکار، در نهایتِ مظلومیّت و غربت غصب شود و مظلوم، یاری جز خدا نداشته باشد... و هشدار و ترس جدّی دارد به جهتِ دوزخِ ابدی برای غصب کنندگان خلافت و یاران و همراهانشان...]

[...در قسمتی از این خطبه، بعد از بیاناتی از حضرت فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) با تذکّر به حقّ امیرالمؤمنین علی و عترت پیامبر (صلی الله علیه و آله) که ظالمانه بودنِ برنامۀ غصب کنندگان را واضح نمود، سپس ابوبکر سعی کرد کلامِ آن حضرت را تخریب نماید و لابلای سخنانِ روشن گرایانۀ آن حضرت، خواست با حیله و خدعه گری، ذهن مردم را فریب دهد، لذا با ساختن نقلهایی جعلی، به پیامبر اسلام دروغ نسبت داد تا مثلاً ارث آن حضرت از پیامبر را انکار نماید حال آنکه اوّلاً این ظلم منحصر در مسئلۀ ارث نبود و ارث، بخشی از آن بود، ثانیاً در همین مورد ارث، حضرت فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) با بیان روشن و آیات قرآن، به وضوح تمام، جعلی بودن سخنان ساختگی ابی بکر و بطلان ادّعای ارث نبردن از انبیاء- را روشن فرمود و مکر و خدعۀ باطنی او را افشا گردانید. ابوبکر در راه تخریب سخنان حضرت زهرا (سلام الله علیها) که در اوج مظلومیّت آن حضرت بیان می شد، بعد از آنهمه جنایت و غصب و ظلم که در قبال اهل بیت انجام داده بود، حال با نقشۀ مکر و نیرنگ تلاش کرد تا با استناد به رأفت و رحمت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، روشنگریِ آن حضرت را بشکند تا بتواند به جریان ظلم ادامه دهد، امّا حضرت فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) با بیان روشن، بطلان ادّعای ابی بکر و خدعه و ظلم دستگاه غاصب را یادآور گشت [که مردم متذکّر باشند کسیکه اولی به رأفت و رحمت پیامبر اسلام است، جانشین حقیقی آن حضرت و بضعۀ آن حضرت می باشد، نه اینکه دشمنی که ظلمها را انجام داده و دختر پیامبر را عداوت داشته تا به آستانۀ شهادت رسیده، در کنار همۀ این جنایات، به دروغ، رأفت و رحمت پیامبر را نیز بهانه قرار دهد!! جنایاتی که بصریح ادلّۀ متواتره، نزد خدا هرگز قابل گذشت نبوده و نخواهد بود. لذا حضرت زهرا علیها السلام- به حقیقت امر تذکار فرمود که تو حق نداری به بهانۀ رأفتِ پیامبر، به پیامبر، نسبتِ مخالفت با کتاب الهی بدهی و جلوی عترت او بایستی] . آن حضرت در قسمتی از پاسخ به این ظالم چنین فرمود:]

فقالت علیها السلام- : سبحان الله ؛ ما کان أبی رسول الله (صلّی الله علیه و آله) عن کتاب الله صادفاً و لا لأحکامه مخالفاً، بل کان یتبع أثره و یقفو سوره، أ فتجمعون إلى الغدر اعتلالاً علیه بالزور؟! و هذا بعد وفاته شبیه بما بغی له من الغوائل فی حیاته! هذا کتاب الله حکماً عدلاً و ناطقاً فصلاً یقول «یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ» و یقول «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ». و بیّن عزّوجلّ فیما وزع من الأقساط و شرع من الفرائض و المیراث و أباح من حظّ الذکران و الإناث ما أزاح به علّة المبطلین و أزال التظنّی و الشبهات فی الغابرین. کلّا بل سولّت لکم أنفسکم أمراً فصبر جمیل و الله المستعان على ما تصفون...

سبحان الله! پدرم رسول خدا از کتاب خدا رویگردان نبود و مخالفِ احکام کتاب خدا نبود، بلکه تابع اثر کتاب خدا بود و در پیِ سوره هایش. آیا شما با هم جمع شده اید تا با مکر و خدعه بر او اشکال گیری نمائید؟!  و این کارِ شما بعد از وفاتِ او، شبیه حیله هایی است که در زمان حیات او برایش انجام می شد [اشاره به چند بار برنامۀ همین غصب کنندگان در زمان حیات پیامبر برای کشتن آن حضرت و مخالفتها و نقشه های منافقین در آن زمان]. اکنون این کتاب خداست، [با] حاکمی به عدل و سخنگویی جداکنندۀ حقّ و باطل که می فرماید « [از قول زکریّای پیامبر] که از من ارث بَرَد و از خاندان یعقوب ارث بَرَد» و می فرماید « و سلیمان از داوود ارث بُرد». [ این دو پیامبر هستند که از ایشان ارث برده شده] و خدای عزّوجل در آنچه از سهم ها تقسیم نموده و احکام میراث که تشریع فرموده و از بهرۀ فرزندان پسر و دختر اجازه فرموده چیزهایی را که بدان، اشکالِ باطل انگاران را رفع کرده و گمانه پردازی و شبهاتِ آیندگان را از بین برده است. هرگز! بلکه نفس هایتان برای شما چیزهایی را به دروغ جلوه داده، پس [ما اهل بیت ] صبری زیبا [خواهیم داشت] و خداوند مورد کمک خواهیِ ماست بر آنچه وصف می نمائید...(آیه).    

فالتفتت فاطمة (علیها السلام) إلى الناس و قالت: معاشر المسلمین المسرعة إلى قیل الباطل المغضیة على الفعل القبیح الخاسر، أ فلا تتدبّرون القرآن أم على قلوب أقفالها؟! کلّا بل ران على قلوبکم ما أسأتم من أعمالکم فأخذ بسمعکم و أبصارکم و لبئس ما تأوّلتم و ساء ما به أشرتم و شرّ ما منه اغتصبتم، لتجدنّ و الله محمله ثقیلاً و غبه وبیلاً إذا کشف لکم الغطاء و بان بإورائه الضرّاء و بدا لکم من ربّکم ما لم تکونوا تحتسبون و خسر هنا لک المبطلون...

سپس حضرت فاطمۀ زهرا (علیها السلام) به طرف مردم رو کرد و فرمود: ای مسلمانان! که به سوی سخن باطل، شتابان هستید! [و] کار زشتِ زیانِ بار را نادیده می گیرید. آیا در قرآن تدبّر نمی کنید؟! یا آنکه بر قلبهایی قفل هایش هست ؟! (آیه). هرگز! بلکه کارهای بدِ شما بر دل هایتان زنگار زده، پس گوش و چشمانتان را گرفته [که حقِّ واضح را انکار می کنید] . و حتماً بد چیزیست آنچه تأویل می نمائید [و سخن را به باطل توجیه می کنید]، و بد چیزی است آنچه بدان اشاره دارید و حتماً شرّ است آنچه به غصب گرفتید.

             قسم به خداوند به تحقیق، حتماً عقوبت این کار را سنگین خواهید یافت، و آینده اش را بیچاره کننده خواهید یافت، آنگاه که [در قیامت] برای شما پرده گرفته شود، و در پسِ آن عذابها و سختی ها آشکار گردد، و از طرف خدایتان برای شما چیزی پیدا شود که حسابش را نداشتید و در آن هنگامه، باطل پنداران، زیان خواهند دید...

[ثمّ عطفت على قبر النبیّ (صلی الله علیه و آله) و قالت: ... سپس حضرت زهرا (سلام الله علیها) در میان سخن، رو به طرفِ مزار پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نمود و مطالبی به صورت شعر گفتند در بیان مظلومیّت و حقّشان و ظلم غصب کنندگان. این قسمت در بعضی نوشته های پیشین اشاره ای شد. آدرس.]

ثمّ انکفأت (علیها السلام) و أمیرالمؤمنین (علیه السلام) یتوقّع رجوعها إلیه و یتطلّع طلوعها علیه، فلمّا استقرّت بها الدار، قالت لأمیرالمؤمنین (علیه السلام) : یا ابن أبی طالب، اشتملت شملة الجنین و قعدت حجرة الظنین، نقضت قادمة الأجدل، فخانک ریش الأعزل، هذا ابن أبی قحافة یبتزّنی نحلة أبی و بلغة ابنی، لقد أجهد فی خصامی و ألفیته ألد فی کلامی، حتّى حبستنی قیلة نصرها و المهاجرة وصلها و غضت الجماعة دونی طرفها، فلا دافع و لا مانع، خرجت کاظمة و عدت راغمة، أضرعَت خدَّک یومٌ أضعَت حدّک، افترستِ الذئابُ و افترشتَ الترابَ، ما کففتُ قائلاً و لا أغنیت طائلاً و لا خیارَ لی، لیتنی متّ قبل هنیئتی و دون ذلّتی، عذیری الله منه عادیاً و منک حامیاً. ویلای فی کلّ شارق، ویلای فی کل غارب، مات العمد و وهن العضد، شکوای إلى أبی و عدوای إلى ربّی، اللّهمّ إنّک أشدّ منهم قوّة و حولاً و أشدّ بأساً و تنکیلاً.

فقال أمیرالمؤمنین (علیه السلام) : لا ویل لکِ، بل الویل لشانئک، ثمّ نهنهی عن وجدِکِ یا ابنة الصفوة و بقیّة النبوّة، فما ونیتِ عن دَینی و لا أخطأتِ مقدوری، فإن کنتِ تریدین البلغة فرزقک مضمون و کفیلک مأمون و ما أعدّ لک أفضل ممّا قطع عنک، فاحتسبی اللهَ. فقالت (علیها السلام) : حسبی الله و أمسکت.

 (الاحتجاج، ج1، ص  102 108)

سپس حضرت فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) بازگشت درحالیکه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) منتظرِ بازآمدنِ او و چشم به راهِ تابشِ او بود. پس آنگاه که حضرت زهرا (سلام الله علیها) به خانه آمد [ از ظلم آن جماعت، به امیرالمؤمنین پناه آورد و غربت و مظلومیّت خود و امیرالمؤمنین را بازگو فرمود و] به امیرالمؤمنین (علیه السلام) گفت: ای پسر ابی طالب؛ در پردۀ جنین گرفته شدی و در خانۀ کسیکه مورد بدگمانیِ مردم واقع شده نشستی، شاهپرِ پرندۀ جنگی شکسته شد و پرِ دورافتاده، به تو خیانت کرد... [اشاره ایست به مظلومیّت و غربت و مقهوریّت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) که سالهای قبل، مظهر قدرت اسلام بود، امّا در این روز، مورد ظلم و قهر از طرف بدبخت ترین مردمان واقع گردیده. ادامۀ سخنان حضرت زهرا نزد امیرالمؤمنین (علیهما السلام) : ] این پسر ابی قحافه [یعنی ابابکر]، مرا از دین و عطای پدرم نفی نموده، و آنچه بدان دو فرزندم را رسیدگی کنم سلب کرده، همانا ابوبکر در دشمنی با من بسیار کوشیده است و او را چنان یافتم که در سخن من، بسیار کینه توزی و عداوت دارد، تا جائیکه سخن، یاری اش را از من حبس نمود و هجرتگر، وصلش را نگه داشت و آن جماعت بدون من، روی گرداندند، پس هیچ دفاع کننده ای نبود و هیچ مانعی در راه ظلم بر من- در میان نبود، درحالی از مسجد خارج شدم که غیظ و غضبم را در خود می داشتم و در حالی به منزل بازگشته ام که بر خلافِ خواستم صبر داشتم. این روزی که شدّت و جنگجویی ات را کنار گذاشتی، روی خود را فرو نهادی. آن گُرگ ها دریدند، و تو خاک نشین گشتی، در حالی سخن را تمام نکردم که گفته ام اثر داشته باشد و طولانی بی نیاز نکردم و در حالی بودم که اختیاری نداشتم. ای کاش مرده بودم قبل از اینکه خوار شوم و بدون این ذلّت.

«الله» عذر مرا به پا دارد، با عداوت از ابی بکر، و در حمایت از تو.

وای بر من در هر طلوع خورشید، وای بر من در هر غروب! ستون و پایه مُرد! و بازو شکسته شد، شکایتم را به سوی پدرم پیامبر می برم و دشمن جویی و یاری خواهی ام را به سوی خداوند می برم.

خداوندا ! تو از این ظالمین قوی تر هستی و بازدارنده تر هستی. و بأس و گرفتاری و عذابت از آن ها سخت تر است.

پس امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب به حضرت فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) گفت: بر تو وای نیست، بلکه وای بر دشمنِ توست که بر تو کینه توزی داشته. بس کن از این درد و غصّه و آرام بگیر ای دخترِ رسول برگزیده و باقیماندۀ نبوّت؛ که تو در حقّ من هرگز سُستی نداشتی و در آنچه تقدیر من بود، خطائی نکرده ای، پس اگر می خواستی حجّت را تمام کرده باشی و برسانی، امرِ تو ضمانت شده [و آنچه را باید انجام می دادی، انجام دادی] و کفالت تو در امان است و آنچه نزد خداوند برایت آماده شده، برتر است از چیزی که ظالمین از تو گرفته اند، پس به خاطر خداوند و نزد خدا حساب نما [و صبر کن].

حضرت فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) نیز بیان داشت: خداوند برای من بس است و خود را نگه می دارم.

[تذکّر: این گفتگو میان آن دو ذات مقدّس که معدن نور و عصمت هستند، چندین جهت دارد و بسیار واضح و روشن است که امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب و حضرت صدّیقۀ کبری فاطمۀ زهرا (علیهما السلام) در مقام تأیید عصمت یکدیگر هستند و اینکه اتمام حجّتی که باید بر مردمان انجام می شد را به تمام و کمال انجام داده اند، امّا یک جهت آنست که خبر مظلومیّت و واقعیّت گذشته به امثال ما در زمانهای بعد برسد، و همچنین بیانگر نهایت حبّ الهی و معرفت میان آن دو ذات مقدّس می باشد که فوق درک ماست و نیز کمال نارضایتی و غضبِ ابدیِ ایشان از غاصبین خلافت و همراهانشان را می رساند.]

اللّهمّ العن اوّل ظالم ظلم حقّ محمّد و آل محمّد و آخر تابع له علی ذلک... و عجّل فرج منتقمهم.

اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین

امیرحسن طهرانی

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۰/۰۶
امیر طهرانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی